اگر از جنگ و دشمنى دست بردارد ديگر براى ما و آنان شبهاى
اندوهبار بيشترى[1] در پيش
نخواهد بود.
چه مىشود، اگر چندى
جانهاى ما از تحمل بار شمشيرها[2] و
زرههايمان بياسايد، و ديگر در ميان گرد و غبار آوردگاه نايستيم و از ضرب تيغهاى
برّان آبدار چهره درهم نكشيم؟
و ضربات جانشكار نيزه را
بدانگاه كه منادى بانگ سوار شدن در مىدهد بر سينههاى خود احساس نكنيم؟
از بامدادان در صفّين
گرد از آوردگاه بر آورديم و آتش جنگ را بىامان دميديم.
اگر دو داور به حق داورى
كنند، متضمّن سلامت است و رأى آنان ما را از گزند شوم[3] انتقامجويان مصون خواهد
داشت.
[خطبه على در باره
داورى]
در حديث عمر بن سعد آمده
است كه گفت:
چون شاميان قرآنها را بر
سر نيزهها بر آوردند و مردم را به حكم قرآن خواندند على عليه السلام گفت: «اى
بندگان خدا، من از هر كس ديگر به پاسخگويى بدين دعوت و پذيرفتن حكم قرآن
شايستهترم، ولى معاويه و عمرو بن عاص و ابن ابى معيط و حبيب بن مسلمه و ابن ابى
سرح نه اهل دينند و نه مرد قرآن، من بهتر از شما ايشان را مىشناسم چه از خردى با
آنان همدم بوده و در كلانسالى با آنها همنشين بودهام و مىدانم كه ايشان بدترين
كودكان بودند و اينك بدترين مردانند[4].
اين شعار كه سر دادهاند
سخن حقّى است كه از آن ارادهاى باطل دارند. به خدا سوگند آنها قرآن را از سر
شناخت و معرفت و به قصد عمل كردن بدان[5]
بر
[1] متن به تصحيح قياسى« اخرى الليالى الغوابر» و
در اصل به تحريف[ احدى الليالى].
[2] متن به تصحيح قياسى« من بيضنا» و در اصل[ من
بيننا].
[3] متن به تصحيح قياسى« من شؤم» و در اصل[ فى
شؤم].
[4] متن مطابق با طبرى( 2: 27)« صحبتهم اطفالا و
صحبتهم رجالا فكانوا شرّ اطفال و شرّ رجال» و در شنهج( 1: 186)[ صحبتهم صغارا و
رجالا فكانوا شرّ رجال].
[5] متن از روى شنهج« و يعملون بها» و در اصل[ و
لا يعلمون بها].