responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : پيكار صفين (ترجمه وقعة صفين) نویسنده : نصر بن مزاحم؛ مترجم پرويز اتابکي    جلد : 1  صفحه : 666

بود كه نظرى جز ادامه جنگ نداشت ولى به دردمندى تمام خاموشى گزيده بود.

و اما سعيد بن قيس گاه چنين و گاه چنان بود.

راوى گويد:

مردم چون موجى از جا جنبيدند و گفتند: عفريت جنگ ما را به كام كشيده و مردان نامور همه كشته شده‌اند. گروهى گفتند: ما همچنان كه ديروز جنگيديم باز هم با آنان مى‌جنگيم. ولى طرفداران و گويندگان اين سخن اندك بودند، و سپس با جماعت هم آوازى كردند و از گفته خود برگشتند و آنگاه جماعت يك صدا و يك سره بانگ صلح برداشتند.

خطبه على‌

امير مؤمنان، على برخاست و گفت: «من همواره دوست داشتم كه كارم با شما بگذرد و خود همراه شما باشم، تا آنكه جنگ مردان شما را در ربود، ولى اگر سخن واقع و خدايى خواهيد، در حقيقت برخى از شما را در ربود و پاره‌اى را باقى گذاشت. اما از دشمن، همه مردان نامدارش را در ربود و كس را باقى نگذاشت، و آنان در اين ميان صدمه و گزندى بيشترى ديده‌اند. هان، كه من به راستى ديروز فرمانده مؤمنان بودم و امروز فرمانبر شده‌ام، من كسان را نهى مى‌كردم و اينك كسان مرا نهى مى‌كنند. اينك شما زندگى را خوش داريد و من ياراى آن ندارم كه شما را به ناخوشايندتان وا دارم.»

سخنان سران قبايل‌

سپس نشست و سران قبايل به سخن در آمدند. كردوس ابن هانى بكرى از قبيله ربيعه كه جبهه بزرگ را تشكيل مى‌داد برخاست و گفت: اى مردم، به خدا سوگند، ما از آن دم كه از معاويه بيزارى جستيم هرگز او را به دوستى نگرفته‌ايم و از آن لحظه كه على را به دوستى گزيده‌ايم هرگز از او دلزده نشده‌ايم. كشتگان ما همگى «شهيد» هستند و زندگان ما همه صالحان نيكوكارند، و بى‌گمان على را

نام کتاب : پيكار صفين (ترجمه وقعة صفين) نویسنده : نصر بن مزاحم؛ مترجم پرويز اتابکي    جلد : 1  صفحه : 666
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست