responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : پيكار صفين (ترجمه وقعة صفين) نویسنده : نصر بن مزاحم؛ مترجم پرويز اتابکي    جلد : 1  صفحه : 534

با دندانهاى خود اسبى زره‌پوش را از هم مى‌درد و دندان تيزش خود گزندى نمى‌بيند.

دندانهاى تيزش‌[1] استوار و بسيار سخت است، از تبار و ناموس حمايت مى‌كند، و تا كنون روى شكست نديده است.

كناره‌هاى كام و دهان او را از نوشيدن خون شكار عنّاب‌گون مى‌بينى.

چه بسيار دليرانى كه بينى ايشان را به خاك ماليده است‌[2]، و آنگاه كه شيران انبوه شوند از پيكارشان باز نمى‌ماند.

چون ضميرش او را گويد: پاى مردى بفشار، هرّايى عظيم در دلش به غرّش در آيد.

شيرى است پر توان و تيز پنجه‌[3]، يال افشانده و ميان باريك و استوار اندام.

(چون) ابو زبيد اين اشعار را در وصف على سرود على (نيز) گفت:

انا الّذى سمّتن امّى حيدره‌

رئبال آجام كريه المنظره ...

منم آن كه مادر مرا نام حيدر نهاد، شير هراس‌انگيز بيشه‌هايم، دليرى هستم كه با بازوان نيرومند خود پيمانه مرگى بى‌امان را به دشمنان مى‌پيمايم.

[خطبه على در بر انگيختن يارانش‌]

نصر گفت: مردى از قول مالك جهنى، از زيد بن وهب به من گفت:

على در صفّين بر گروهى از شاميان كه وليد بن عقبه نيز با آنان بود بگذشت و ايشان (پس از عبور او) بر او ناسزا راندند و از او عيبگويى كردند، چون اين خبر را به على رساندند وى در ميان ياران خويش بايستاد و گفت: «بر ايشان بتازيد (اما) آرامش خود را به ويژه در مورد نيكوكاران حفظ كنيد و وقار اسلامى خود را نگهداريد، به خدا سوگند نزديكترين قوم به جهل و دور از معرفت خداى عزّ و جلّ‌


[1] متن« ركن مما ضيغ بلحى سلجم» و در اصل به تحريف‌[ ... مماضع ...].

[2] متن و اصل« اغلب ما رضى( كذا) الأنوف الرّغّم».

[3] متن« اغضف رئبال خدبّ فدغم» و در اصل به تحريف‌[ ... فدعم‌].

نام کتاب : پيكار صفين (ترجمه وقعة صفين) نویسنده : نصر بن مزاحم؛ مترجم پرويز اتابکي    جلد : 1  صفحه : 534
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست