responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : پيكار صفين (ترجمه وقعة صفين) نویسنده : نصر بن مزاحم؛ مترجم پرويز اتابکي    جلد : 1  صفحه : 529

قرارگاه من براى جويندگان آشكار و معلوم است، هر چند در گردنه‌اى مرتفع يا دژى دشوار راه باشم.

پاسخ معاويه‌

پس معاويه به وى باز نوشت: خداوند ما و تو را عافيت دهد. ما همچنان فرماندهان و فرزندان جنگ و نبرديم و داستان ما و تو نه چنان است كه تو مثل زدى، بلكه مثل ما چنان است كه اوس گفته است:

اذا الحرب حلّت ساحة القوم اخرجت‌

عيوب رجال يعجبونك فى الامر ...

چون جنگ در سرزمين قومى در آيد عيبهاى مردان را برون آرد و ظاهر كند چنان كه در كارشان به شگفت آيى.

درخت جنگ را مردانى ميوه‌چين باشند و نيز كسانى هستند كه چون ثمر آن را چينند سودى نبرند[1].

سخن احنف درباره صفّين‌

احنف بن قيس تميمى كه در صفّين همراه على بود گفت: عرب هلاك شد! يارانش به او گفتند: اى ابا بحر، اگر ما پيروز شويم نيز چنين است؟ گفت:

آرى. گفتند: و اگر آنان بر ما پيروز آيند نيز؟ گفت: آرى. گفتند: به خدا سوگند كه تو هيچ گريزگاهى براى ما باقى ننهادى. احنف گفت: اگر ما پيروز شويم تمام نامداران ايشان را گردن خواهيم زد، و اگر آنان پيروز آيند [پس از آن‌] ديگر هرگز نامدارى از معصيت خدا روى نخواهد تافت (و اين هر دو به معنى هلاكت تبار عربى است.- م.)


[1] مراد معاويه اينكه من قهرمان و فاتح جنگم و تو در جنگ بازنده خواهى شد.

نام کتاب : پيكار صفين (ترجمه وقعة صفين) نویسنده : نصر بن مزاحم؛ مترجم پرويز اتابکي    جلد : 1  صفحه : 529
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست