قرارگاه من براى جويندگان آشكار و معلوم است، هر چند در
گردنهاى مرتفع يا دژى دشوار راه باشم.
پاسخ معاويه
پس معاويه به وى باز
نوشت: خداوند ما و تو را عافيت دهد. ما همچنان فرماندهان و فرزندان جنگ و نبرديم و
داستان ما و تو نه چنان است كه تو مثل زدى، بلكه مثل ما چنان است كه اوس گفته است:
اذا الحرب حلّت ساحة القوم اخرجت
عيوب رجال يعجبونك فى الامر ...
چون جنگ در سرزمين قومى
در آيد عيبهاى مردان را برون آرد و ظاهر كند چنان كه در كارشان به شگفت آيى.
درخت جنگ را مردانى
ميوهچين باشند و نيز كسانى هستند كه چون ثمر آن را چينند سودى نبرند[1].
سخن احنف درباره
صفّين
احنف بن قيس تميمى كه در
صفّين همراه على بود گفت: عرب هلاك شد! يارانش به او گفتند: اى ابا بحر، اگر ما
پيروز شويم نيز چنين است؟ گفت:
آرى. گفتند: و اگر آنان
بر ما پيروز آيند نيز؟ گفت: آرى. گفتند: به خدا سوگند كه تو هيچ گريزگاهى براى ما
باقى ننهادى. احنف گفت: اگر ما پيروز شويم تمام نامداران ايشان را گردن خواهيم زد،
و اگر آنان پيروز آيند [پس از آن] ديگر هرگز نامدارى از معصيت خدا روى نخواهد
تافت (و اين هر دو به معنى هلاكت تبار عربى است.- م.)
[1] مراد معاويه اينكه من قهرمان و فاتح جنگم و تو
در جنگ بازنده خواهى شد.