ما واليان و كارگزاران
او بر سرزمينهاى او هستيم، در برابر مهاجم پايدارى كنيم و در نگهبانى از مردم
مىكوشيم.
بگاه بر خورد، در جام
مرگ شرنگ هلاكت را به دشمنان مىچشانيم و سيرابشان مىكنيم[1].
آنان را به ضرب شمشير و
نيزههاى خود در هم مىكوبيم چنان كه رسم گناه از عالم برافتد[2].
ما بر دين خويش و دين
پيامبر روشنگر تيرگيها، با يقين و دلى استوار، پى سپاريم.
پيامبرى كه امين خداوند
و برهان او و مظهر عدل بر مردمان و مايه توسل آدميان است.
پيامبر خداى دادار، و پس
از او جانشينش در ميان ما كه استوار و تأييد شده است.
قصدم على، وصى پيامبر
است كه ما از او در برابر گمراهى امتها، پشتيبانى مىكنيم، او برترى و پيشى و
كرامتهاى بسيار است، و خاندان نبوت هرگز از ميان نمىرود[3].
به جان پدرت سوگند،
اخبار نيكو مىرسد كه «جرير» به ايراد خطبه خود جلوه نمود.
سخنانى سرود كه مردانى
را از دو قبيله كه شأن خود را والا مىشمردند خوش نيامد.
على پيش از ديگر افراد
امتش به هدايت تو آغاز كرد (و نخستين نامه را به تو
[1] در شنهج، يعنى شرح نهج البلاغه ابن ابى
الحديد، 3: 73- 72 چاپ دار احياء الكتب، حلبى، پس از اين بيت آمده:\sُ فصلى الإله على احمد\z رسول المليك تمام النّعم\z\E پس
درود فرستد خداوند بر احمد فرستاده دادارى كه نعمتش كامل است.- م.