بگمارند[1] (كه) يكى
از آنان در مجلس خويش چنين و چنان گويد[2]
و مال خدا را بستاند و بگويد: اين از آن من است و در برداشت آن مرا گناهى نباشد،
گويى ارث پدرش را مىبخشد، در حالى كه آن مال از خداست و خداوند آن را در برابر
شمشيرزنى و نيزهافكنى به غنيمت جنگى به ما داده است. اى بندگان خدا، با اين گروه
ستمكار كه بر خلاف آنچه خداوند (در قرآن) فرو فرستاده حكم مىرانند، پيكار كنيد و
در جهاد با آنان از سرزنش هيچ ملامتگرى پروا مداريد، به راستى اگر آنان بر شما
پيروز شوند دين و دنياتان را تباه كنند، و اينان همان كسانى هستند كه شما آنان را
نيك آزموده و شناختهايد. به خدا سوگند كه از اين اقدام جز شر نخواهند[3]. [و از
خداى بزرگ براى خود و شما آمرزش مىطلبم].»
عبد الله بن بديل در
جناح راست مىجنگيد تا به معاويه و كسانى كه تا پاى جان با او بيعت كرده بودند
برسيد.
آنان به سوى معاويه
شتافتند و او به ايشان فرمان داد در جانب راست برابر عبد الله ابن بديل سخت در
ايستند، و از سوى ديگر معاويه به حبيب بن مسلمه كه در جناح چپ بود فرمان مقابله
داد، وى با تمام كسان خود به جناح راست سپاه عراق حمله
[1] متن« اذا ألزموكم» و در شنهج( 1: 485)[ اذا
لوليكم] آمده كه هر دو عبارت در معنى نزديكند.
[2] متن« يحدّث احدهم» و در اصل[ الذى يحدث] كه
ظاهرا كلمه[ الذى] زياده است.
[3] متن« ما ارادوا الى هذا الّا شرّا» و در شنهج(
1: 485)[ ما ارادوا باجتماعهم عليكم الّا شرّا از اين كه بر سر شما در آمدهاند جز
قصد شر ندارند].
[4] بازگويى همان روايت پيشين به عبارت ديگر و با
توضيح جزئيات همان پيكار است.- م.