چارهاى نمانده است، و زان پس، در آمدن و خراميدن[1] در صفوف
اول، به همان آسانى كه اشتران بر حوضچههاى آبشخور[2] در آيند، بخرامند.
و خداوند آنچه خواهد به
قضاى خويش براند و بكند.
پس همچنان حمله مىبرد
تا به معاويه [و كسانى كه تا پاى جان با او بيعت كرده بودند پرسيد، و معاويه
بديشان امر كرد كه به سختى در برابر عبد الله بن بديل پايدارى كنند، و به حبيب بن
مسلمه فهرى كه در جناح چپ لشكر او بود پيام فرستاد كه با تمام كسان خود در آيد، و
مردم به هم بر آمدند و دو گروه با يك ديگر در افتادند: جناح راست لشكر عراقيان و
جناح چپ سپاه شاميان. عبد الله بن بديل روى بدانها نهاده بود و كسان (دشمن) را
دلاورانه به شمشير خويش مىزد.] تا معاويه را از قرارگاه خود براند[3]، و ندا
مىكرد: اى انتقامگيريهاى عثمان! (چه خوش است گرفتن انتقام خون عثمان)- مرادش از
عثمان، (عثمان بن بديل) برادر خود بود كه كشته شده بود- ولى معاويه و يارانش
پنداشتند كه مرادش از عثمان، عثمان بن عفّان است[4]. [و معاويه از آنجا كه
بسيار عقب نشسته بود باز آمد، و بر خود نگران شد و دو باره و سه باره به حبيب بن
مسلمه پيام فرستاد و از او كمك مىطلبيد و وى را به داد خود مىخواند.
از پاى در آمدن عبد
اللّه ابن بديل
حبيب با جناح چپ سپاه
شام حمله سختى به جناح راست سپاه عراق آورد و آن را از هم بشكافت و تا بدانجا
نزديك شد كه با ابن بديل جز به اندازه تنى صد از قاريان فاصله نداشت و آنان پشت به
پشت يك ديگر داده بودند و از خود دفاع مىكردند، و ابن بديل
[1] متن از روى شنهج« التّمشى» و در اصل به
تحريف[ التمسنى].
[2] متن از روى شنهج« فى حياض المنهل» و در اصل به
خطا[ فى الحياض المنهل].
[3] در اصل[ فازاله عن موقفه] و در متن طبق
شنهج« حتى ازال معاوية عن موقفه» آمد كه با تكمله پيش از اين عبارت مناسب آيد.
[4] در اصل پس از اين عبارت آمده[ حتى اذا ازال
معاوية عن موقفه] كه عبارتى نابجا و اضافى است.