responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : پيكار صفين (ترجمه وقعة صفين) نویسنده : نصر بن مزاحم؛ مترجم پرويز اتابکي    جلد : 1  صفحه : 316

سُبْحانَ الَّذِي سَخَّرَ لَنا هذا وَ ما كُنَّا لَهُ مُقْرِنِينَ. وَ إِنَّا إِلى‌ رَبِّنا لَمُنْقَلِبُونَ‌ پاك و منزّه است خدايى كه اين (مركب) را مسخّر ما گردانيد وگرنه ما هرگز قادر بر (رام كردن) آن نبوديم. و بازگشت ما البته به سوى پروردگارمان خواهد بود[1]».

آنگاه مركب خود را رو به قبله‌[2] مى‌داشت و دستهاى خود را به آسمان بر مى‌داشت و مى‌گفت: «بار الها گامها به سوى تو نهاده شده، و دلها به روى تو گشاده گشته و دستها به درگاه تو بر آمده و ديدگان به تو دوخته شده است. ما از فقدان پيامبر خويش و فزونى دشمنانمان و پراكندگى آرمانهايمان به درگاه تو شكايت آريم.

رَبَّنَا افْتَحْ بَيْنَنا وَ بَيْنَ قَوْمِنا بِالْحَقِّ وَ أَنْتَ خَيْرُ الْفاتِحِينَ‌ پروردگارا، ميان ما و امّت ما به حق داورى كن كه تو بهترين داورانى‌[3]».

پيش! به بركت خدا. آنگاه [هجوم مى‌كرد] و از پى او، به خدا سوگند، هر كه پيرو او بود [و هر كه هم سر ناسازگارى داشت‌] (خواه و ناخواه هر يك) خود را به هنگامه نبرد و گرداب مرگ مى‌افكند.

[نمازگزارى وى در تاريك روشن شب‌]

نصر، از عمر بن سعد، از عبد الرحمن بن جندب، از پدرش گفت:

چون پنجشنبه [هفتم صفر سال سى و هفتم‌] سپيده دم در رسيد، على در تاريك روشن پايان شب نماز كرد، و هرگز على را نديده بودم كه مانند آن روز در تاريك روشنى بدان زودى نماز گزارده باشد. سپس با سپاه خود بيرون آمد و به پيشروى به سوى شاميان پرداخت، و او خود آغاز به يورش كرد و فرماندهى پيشروى را


[1] الزخرف، 13 و 14

[2] متن‌[ القبيلة] كه تحريف است و وجهى ندارد و درست آن چنان كه در صفحه 314 آمده« القبلة» است.- م.

[3] الاعراف، 89

نام کتاب : پيكار صفين (ترجمه وقعة صفين) نویسنده : نصر بن مزاحم؛ مترجم پرويز اتابکي    جلد : 1  صفحه : 316
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست