اى مردم، (افتخار فتح) نصيب آن كسى است كه پيشى گيرد.
[نجاشى و عمرو عكّى]
راوى گويد:
عمرو عكّى، از ياران
معاويه حمله آورد و مىگفت:
ابرز الى ذا الكبش يا نجاشى
اسمى عمرو و أبو خراش ...
اى نجاشى به مبارزه
خداوند خواجگى و پيشاهنگى پيش آى، نام من عمرو و كنيهام ابو خراش است، شهسوارى
پيكار جويم، با آمادگى رزمى كه همگان را از كينتوزى و آمادگى من براى انگيختن شر
خبر مىدهد[1].
پس نجاشى روى بدو نهاد و
مىگفت:
ارود قليلا فانا النّجاشى
من سرو كعب ليس بالرّقاشى ...
لختى درنگ كن كه منم
نجاشى، از سالاران بنى كعب كه لاف و گزاف نگويم.
رزمجويى دلاورم، با دلى
استوار كه حيات راستين را به زندگى بازىگونه نمىفروشم.
به بهترين شهسوار و
رهسپار (راه حق)، يعنى به على كه فخر و شرفش آشكار است يارى مىدهم، به آنكو از
بهترين آفريدگان خدا در نبرد تن بتن است[2]
و از كينتوزى گردنكشان (و انتقامجويى شخصى) مبرّاست، از صلب دودمان قريش است نه
از حواشى و وابستگان آن، و در برابر دروغين سالاران، شيرى شرزه است، به حمله
جانشكارش سالار قوم را بكشد، و خود خداوند جنگاورى و قهرمانى شكست ناپذير است،
[1] متن به تصحيح قياسى« تخبر عن بأسى و احرنفاشى»
و در اصل[ يخبر بأنّى من أحر ناشى].
[2] متن« فى نشناش» مصدر« نشنش» كشاكش رزم آوران.
اين مصدر در لغتنامهها نيامده و اين وزن از مصادر سماعى است- شرح الشافية( 1:
178).