responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : پيكار صفين (ترجمه وقعة صفين) نویسنده : نصر بن مزاحم؛ مترجم پرويز اتابکي    جلد : 1  صفحه : 135

آخرتشان را به اندك كالاى دنيا فروخته‌اند؟» على عليه السلام گفت: «راه (حق)، راهى است همگانى، و مردم در شناخت حق يكسانند، و هر كه در خير انديشى براى عموم به رأى خويش اجتهاد كند (ثواب) آنچه نيت كرده از آن اوست و تكليف خود را انجام داده است.» سپس از منبر به زير آمد و به خانه خود رفت.

[رأى حنظلة بن ربيع‌]

نصر: عمر بن سعد گفت: ابو زهير عبسى، از نصر بن صالح مرا حديث كرد كه:

چون على عليه السلام به مردم فرمان حركت به شام داد، عبد اللّه بن معتمّ عبسى و حنظلة بن ربيع تميمى با دو گروه انبوه از غطفان و بنى تميم بر امير مؤمنان وارد شدند. تميمى به او گفت: «اى امير مؤمنان، ما به خير انديشى نزد تو آمده‌ايم و نظر ما نظرى به سود توست آن را رد مكن زيرا رأى ما با تو و همراهان توست. درنگ كن و به اين مرد (معاويه) نامه بنويس، و در پيكار با مردم شام شتاب مكن زيرا به خدا من نمى‌دانم و معلوم نيست كه چون روياروى شويد پيروزى از آن كدام و شكست نصيب كه خواهد بود.»

رأى عبد اللّه بن معتم‌

آنگاه ابن معتمّ برخاست و سخن گفت، و گروهى كه با آن دو آمده بودند سخنانى از همان دست گفتند.

وى (ابن معتم) خدا را سپاس و ستايش كرد و گفت:

«اما بعد، همانا خداوند وارث سرزمينها و بندگان است، و پروردگار آسمانهاى هفتگانه و زمينهاى هفتگانه باشد، و همه به سوى او باز مى‌گرديد. او حكومت را به هر كه خواهد دهد و از هر كه خواهد باز ستاند و هر كه را خواهد چيره كند و هر كه را خواهد خوار و زبون سازد. اما شكست (واقعى) بر [گمراهان و] عاصيان است خواه پيروز شوند يا ديگران بر آنها پيروز آيند. به خدا سوگند اين سخنان را (كه طرفداران لزوم جنگ گفتند) از كسانى مى‌شنوم كه در آنها چنان‌

نام کتاب : پيكار صفين (ترجمه وقعة صفين) نویسنده : نصر بن مزاحم؛ مترجم پرويز اتابکي    جلد : 1  صفحه : 135
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست