نام کتاب : ترجمه روضة کافي شيخ کليني نویسنده : آژير، حميد رضا جلد : 1 صفحه : 229
دارم و شما به نفسهاى خود بازگرديد و صدق سخن مرا از خود جويا
شويد و ببينيد آيا من [چگونه ممكن است] از خودم بازگيرم و به شما بدهم! امام صادق
عليه السّلام مىفرمايد: در اين هنگام عقيل به پا خاست و به حضرت عليه السّلام عرض
كرد: بخدا سوگند تو مرا با يك سياهپوست در مدينه برابر مىدانى؟ حضرت عليه السّلام
فرمود: آيا در اين جا جز تو كسى ديگرى نبود كه سخن بگويد؟ تو را بر آن سياهپوست
هيچ گونه برترى نيست مگر به پيشينه و تقوا.
اينكه هر كس در گرو
عمل خود مىباشد
[205] ابو عبيده از امام
باقر عليه السّلام روايت كرده است كه فرمود: پيامبر اكرم بر كوه صفا ايستاد و
فرمود: اى بنى هاشم! اى فرزندان عبد المطلب! منم فرستاده خدا به سوى شما.
من براى شما مهربان
هستم. من در گرو عمل خود هستم و هر يك از شما در گرو كار خود.
نگوييد كه محمّد از ماست
و ما به همان جايى درمىآييم كه او. بخدا سوگند دوست من نيست نه از شما و نه از
غير شما اى فرزندان عبد المطلب مگر مردمان با تقوا.
هان، چنان نباشيد كه من
در روز قيامت ببينم دنيا را بر پشت خود بار كردهايد، و مردم ديگر را ببينيم كه
آخرت را با خود آوردهاند. هان كه براستى من رفع عذر خود را ميان خود و شما و ميان
خود و خداى عزّ و جل در باره شما كردم.
داستان خواب امام باقر
عليه السّلام
[206] زراره از امام
باقر عليه السّلام نقل مىكند كه فرموده است: در خواب ديدم كه گويى بر سر كوهى
ايستادهام و مردم از هر سو از اين كوه بالا مىآيند، پس هنگامى كه جمع انبوهى
شدند آن كوه به سوى آسمان بالا رفت و مردم يكى يكى از بالاى آن به زير افكنده
مىشدند تا اينكه جز گروهى اندك، كسى نماند. اين كار پنج بار تكرار شد و هر بار
همان مردم مىريختند و آن گروه اندك مىماندند. قيس بن عبد اللَّه بن عجلان در
شمار اين گروه اندك بود. زراره مىگويد: قيس پس از اين ماجرا پنج سال بيشتر زنده
نبود.
نام کتاب : ترجمه روضة کافي شيخ کليني نویسنده : آژير، حميد رضا جلد : 1 صفحه : 229