و سخن مرا مراعات
نكردى»؟ من هم نسبت به پيامبر صلى اللَّه عليه و آله به منزله هارون نسبت به موسى
هستم.
پيامبر صلى اللَّه عليه
و آله با من عهد كرده كه اگر امّت بعد از او گمراه شدند و تابع غير من شدند، اگر
يارانى يافتم با آنان به جهاد برخيزم، و اگر يارانى نيافتم دست نگه دارم و خون خود
را حفظ كنم، و آنچه امّت بعد از او انجام مىدهند را به من خبر داد.
پيشگوئى امير المؤمنين
عليه السّلام از جنگ صفّين و نهروان
آنگاه كه بعد از قتل
عثمان يارانى براى بپا داشتن امر خدا و احياء قرآن و سنت يافتم دست نگه داشتن
برايم جايز نبود. لذا دست خود را باز كردم و با اين ناكثين (بيعتشكنان)[2] جنگيدم.
و من فردا ان شاء اللَّه
با قاسطين در سرزمين شام در مكانى كه به آن «صفّين» گفته مىشود خواهم جنگيد.
بعد از آن با مارقين در
سرزمينى از عراق كه به آن «نهروان» گفته مىشود خواهم جنگيد. پيامبر صلى اللَّه
عليه و آله در اين سه مكان دستور جنگ با آنان را به من داده است.
ضابطه برنامههاى امير
المؤمنين عليه السّلام در جنگ و سكوت
من نه بخاطر عجز يا ترس
يا كراهت از ملاقات پروردگارم دست نگه داشتم، بلكه بخاطر اطاعت پيامبر صلى اللَّه
عليه و آله و حفظ وصيّت او چنين كردم.
وقتى يارانى يافتم نظرى
كردم و بين يكى از دو راه، طريق سومى نيافتم: يا جهاد در راه خدا و امر به معروف و
نهى از منكر، و يا كفر به خداوند و انكار آنچه نازل كرده و گرفتارى به زنجيرها در
آتش جهنّم و مرتد شدن از اسلام.