نام کتاب : أسرار آل محمد عليهم السلام نویسنده : سليم بن قيس الهلالي جلد : 1 صفحه : 629
بيعت امير المؤمنين عليه السّلام پس از قتل عثمان
سپس عثمان كشته شد و
مردم سه روز جمع شدند و در باره حكومت خود به مشورت پرداختند. سپس نزد من آمدند و
با رغبت و بدون اجبار با من بيعت كردند.
غائله عايشه و طلحه و
زبير
سپس، زبير و طلحه نزد من
آمدند تا براى عمره از من اجازه بگيرند. من از آنان عهد و پيمان گرفتم كه بيعت مرا
نشكنند و بر من مكر نكنند و غائلهاى بر عليه من بپا نكنند.
سپس به مكه رفتند، و بعد
عايشه را همراه خود نزد اهل شهرى بردند كه جهلشان بسيار و فهم دينشان كم بود، و
آنان را به شكستن بيعت من و حلال شمردن خون من وادار كردند.
عايشه، امتحان خداوند
براى مسلمانان
سپس امير المؤمنين عليه
السّلام عايشه و خارج شدن او از خانهاش و آنچه در باره آن حضرت مرتكب شده بود را
يادآور شد.
عمّار عرض كرد: يا امير
المؤمنين، از ذكر او خوددارى كن كه او مادر توست»[1]! حضرت سخن در باره او
را رها كرد و مطلب ديگرى را شروع كرد، ولى بار ديگر او را ذكر كرد و شديدتر از
آنچه دفعه اوّل گفته بود فرمود.
عمّار عرض كرد: «يا امير
المؤمنين، از ذكر او خوددارى كن كه او مادر توست»! باز هم حضرت از ذكر او اعراض
كرد، ولى بار سوم بازگشت و شديدتر از آن فرمود.
سليم مىگويد: عمّار عرض
كرد: «يا امير المؤمنين، از ذكر او خوددارى كن كه او مادر توست».
فرمود: «هرگز خوددارى
نمىكنم! من با خداوند هستم بر ضد كسانى كه با او مخالفت كنند. خداوند شما را
بوسيله مادرتان امتحان كرده تا بداند با خدا خواهيد بود يا با مادرتان»!!
[1] يعنى از اين جهت كه همسران پيامبر صلى اللَّه
عليه و آله« ام المؤمنين» لقب يافتهاند.
نام کتاب : أسرار آل محمد عليهم السلام نویسنده : سليم بن قيس الهلالي جلد : 1 صفحه : 629