نام کتاب : أسرار آل محمد عليهم السلام نویسنده : سليم بن قيس الهلالي جلد : 1 صفحه : 610
نفر هم از خاندان ما هستند»[1] و فرمود: «اسامه از
موالى ما[2] و از ما
است». و اين در حالى بود كه پيامبر صلى اللَّه عليه و آله او را بر لشكر امير قرار
داده و براى او پرچمى آماده كرده بود، و ابو بكر و عمر هم در آن لشكر بودند. هر يك
از ابو بكر و عمر به ديگرى گفتند: «كارش به اينجا رسيده كه اين كودك غلام را بر ما
امير قرار مىدهد»! اسامه از پيامبر صلى اللَّه عليه و آله اجازه گرفت تا با حضرت
خداحافظى كند و بر او سلام كند، و اين كار او با اجتماع بنى هاشم مصادف شد و او
همراه آنان داخل شد. ابو بكر و عمر هم از اسامه اجازه گرفتند تا بر پيامبر صلى
اللَّه عليه و آله سلام كنند و اسامه به آن دو اجازه داد.
بيرون رفتن همسران
پيامبر صلى اللَّه عليه و آله از مجلس بنى هاشم
ابن عباس گفت: وقتى
اسامه- كه از بنى هاشم به حساب مىآمد و حضرت او را بسيار دوست مىداشت- همراه ما
وارد شد پيامبر صلى اللَّه عليه و آله به همسرانش فرمود: «از حضور من برخيزيد و
مرا با اهل بيتم تنها بگذاريد». همه آنان بجز عايشه و حفصه برخاستند! حضرت نگاهى
به آن دو كرد و فرمود: «مرا با اهل بيتم تنها بگذاريد». عايشه در حالى كه دست حفصه
را گرفته بود برخاست و از غضب بخود مىپيچيد و مىگفت: «تو را با آنان تنها
گذاشتيم»! بعد وارد خانهاى چوبى شدند.
معرفى صاحبان ولايت
براى بنى عبد المطلب
پيامبر صلى اللَّه عليه
و آله به على عليه السّلام فرمود: «برادرم، مرا بنشان». امير المؤمنين عليه
السّلام آن حضرت را نشانيد و به سينه تا گلويش تكيه داد. سپس آن حضرت حمد و ثناى
الهى بجا آورد و فرمود:
«اى بنى عبد المطلب،
تقواى الهى پيشه كنيد و خدا را بپرستيد. همگى به ريسمان خدا چنگ زنيد و متفرق
نشويد و اختلاف نكنيد. اسلام بر پنج پايه بنا شده است: ولايت و نماز و زكات و روزه
ماه رمضان و حج. ولايت براى خدا و رسولش و براى مؤمنينى
[1] به قرينه كلام پيداست كه از خاندان حضرت بودن
نسبى است يعنى در اين حد كه در اين مجلس باشند.
[2] كلمه« مولى» كه در اينجا بكار رفته ظاهرا
بمعناى« آزاد شده» است.
نام کتاب : أسرار آل محمد عليهم السلام نویسنده : سليم بن قيس الهلالي جلد : 1 صفحه : 610