responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : أسرار آل محمد عليهم السلام نویسنده : سليم بن قيس الهلالي    جلد : 1  صفحه : 588

على. عمر بسيار كوشيد تا حضرت به اندازه شكافى‌[1] بقدر دو چشمش به او اجازه دهد (كه از منزلش به مسجد باز باشد) ولى پيامبر صلى اللَّه عليه و آله مانع شد. در همان جا بود كه حمزه و عباس و جعفر گفتند: «در خانه‌هاى ما را مسدود كردى ولى در خانه على را رها كردى»؟

حضرت فرمود: من آنها را مسدود نكردم و در خانه او را من باز نكردم، بلكه خداوند آنها را مسدود كرد و در خانه او را باز كرد.

و وقتى پيامبر صلى اللَّه عليه و آله بين هر دو نفر از اصحابش برادرى ايجاد كرد، على عليه السّلام عرض كرد:

بين هر دو نفر از اصحابت برادرى قراردادى و مرا رها كردى؟ پيامبر صلى اللَّه عليه و آله فرمود: «تو برادر من و من برادر تو در دنيا و آخرت هستم».

جنگ خيبر از لسان سعد

در روز خيبر هنگامى كه ابو بكر و عمر از دشمن شكست خوردند پيامبر صلى اللَّه عليه و آله غضب كرد و فرمود: چه شده است اقوامى را كه با مشركين برخورد مى‌كنند و سپس فرار مى‌كنند؟ فردا پرچم را به مردى خواهم سپرد كه خدا و پيامبرش را دوست دارد و خدا و پيامبرش او را دوست دارند. ترسو و فراركننده نيست و برنمى‌گردد تا خداوند خيبر را بدست او فتح كند.

وقتى صبح شد نزد پيامبر صلى اللَّه عليه و آله جمع شديم و من روى خود را به آن حضرت نشان دادم‌[2].

حضرت فرمود: «برادرم كجاست، على را برايم فراخوانيد». على عليه السّلام را نزد او آوردند و متوجه شديم كه چشم درد دارد و از شدت آن دست او را گرفته‌اند (و او را در راه رفتن راهنمايى مى‌كنند)، و لباسى بر تن دارد كه غبار آرد بر روى آن نشسته چرا كه مشغول آسيا كردن براى خانواده‌اش بوده است.

پيامبر صلى اللَّه عليه و آله دستور داد تا سرش را بر دامن آن حضرت گذارد و در دو چشمش آب دهان مبارك ريخت. سپس لشكرى براى او ترتيب داد و برايش دعا كرد. آن حضرت باز نگشت مگر آنكه خداوند برايش فتح كرد و صفيّه دختر حيى بن اخطب را نزد پيامبر صلى اللَّه عليه و آله آورد. حضرت صفيّه را آزاد كرد و سپس او را به ازدواج خود در آورد و آزادى او را مهريّه‌اش قرار داد[3].


[1] در كتاب فضائل: سوراخى.

[2] اين را سعد بن ابى وقّاص مى‌گويد، و منظورش اين است كه خود را نشان حضرت دادم تا شايد مرا بفرستد.

[3] يعنى وقتى صفيّه در جنگ اسير شد كنيز حساب مى‌شود و حضرت مالك او مى‌شود. براى اينكه حضرت بعنوان زن آزاد با او ازدواج كرده باشد او را آزاد كرد و همين آزاد كردن را مهريّه او حساب كرد.

نام کتاب : أسرار آل محمد عليهم السلام نویسنده : سليم بن قيس الهلالي    جلد : 1  صفحه : 588
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست