responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : أسرار آل محمد عليهم السلام نویسنده : سليم بن قيس الهلالي    جلد : 1  صفحه : 562

حمله مى‌كنى و او را مى‌زنى، در حالى كه قريش سوابق تو را خوب مى‌دانند».

در اينجا خالد شمشيرش را در حالى كه در غلاف بود بلند كرد تا بريده را بزند، ولى عمر او را گرفت و از اين كار بازداشت.

2 كيفيت بيعت اجبارى با ابو بكر

اوّلين سخن امير المؤمنين عليه السّلام هنگام بيعت اجبارى‌

امير المؤمنين عليه السّلام را در حالى كه گريبان او را گرفته و مى‌كشيدند نزد ابو بكر رسانيدند.

همين كه چشم ابو بكر به حضرت افتاد فرياد زد: «او را رها كنيد»! حضرت فرمود: «چه زود بر اهل بيت پيامبرتان حمله كرديد! اى ابو بكر، به چه حقّى و به چه ميراثى و به چه سابقه‌اى مردم را بر بيعت خود ترغيب مى‌كنى‌[1]؟! آيا تو ديروز به امر پيامبر صلى اللَّه عليه و آله با من بيعت نكردى»؟

تهديد اوّل به قتل براى بيعت اجبارى‌

عمر گفت: اى على، اين سخن را كنار بگذار. بخدا قسم اگر بيعت نكنى تو را مى‌كشيم. حضرت فرمود: «در اين صورت بنده خدا و برادر مقتول پيامبر خواهم بود»! عمر گفت: «بنده خداى مقتول درست است، ولى برادر مقتول پيامبر درست نيست»! حضرت فرمود: «بدان بخدا قسم، اگر نبود مقدّر خداوند كه ثبت شده و پيمانى كه دوستم (پيامبر) با من عهد كرده و من هرگز از آن نخواهم گذشت، مى‌فهميدى كه كداميك از ما يارمان ضعيف‌تر و عددمان كمتر است». در اين حال ابو بكر ساكت بود و سخنى نمى‌گفت.


[1]« ب» و« د»: دعوت مى‌كنى.

نام کتاب : أسرار آل محمد عليهم السلام نویسنده : سليم بن قيس الهلالي    جلد : 1  صفحه : 562
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست