نام کتاب : أسرار آل محمد عليهم السلام نویسنده : سليم بن قيس الهلالي جلد : 1 صفحه : 531
ولى مردم او را انكار كردند و او را ناشناخته گرفتند و ولايت
غير او را پذيرفتند.
راضى نبودن پيامبر صلى
اللَّه عليه و آله به انتخاب مردم در خلافت
اى معاويه، آيا ندانستى
كه وقتى پيامبر صلى اللَّه عليه و آله لشكرى را به منطقه «موته» فرستاد جعفر بن
ابى طالب را امير آنان قرار داد و فرمود: «اگر جعفر بن ابى طالب كشته شد زيد بن
حارثه امير است، و اگر زيد كشته شد عبد اللَّه بن رواحه امير است». آن حضرت راضى
نشد كه مردم براى خود كسى را انتخاب كنند. آيا امّتش را رها مىكند و خليفه خود در
بين آنان را بيان نمىكند[1]؟ آرى بخدا
قسم، آنان را در كورى و شبهه رها نكرده است. بلكه آنچه مردم انجام دادند بعد از
بيان بود. آنان به پيامبر صلى اللَّه عليه و آله دروغ بستند[2] و هلاك شدند و هر كس دنبالهرو آنان
شد هلاك گرديد. آنان و هر كس تابع ايشان شد گمراه شده است. ستمگران از رحمت خدا
دور باشند.
معاويه گفت: اى ابن
عباس[3] سخن بزرگى
از دهانت خارج مىنمايى[4]. اجتماع
[1]« ج»: چگونه است كه پيامبر صلى اللَّه عليه و
آله مردم را به تابعيت از بهترينشان و داناترينشان به كتاب خدا و سنت پيامبرش امر
مىكند ولى آنان را رها مىكند كه براى خود انتخاب كنند. در اين صورت نظرشان براى
خود به هدايت و درستى از نظر و انتخاب او نزديكتر است.
[2] اين جملات در« ج» چنين است: آن چهار نفر هلاك
شدند كه بر عليه على عليه السّلام قيام كردند و به دروغ به پيامبر صلى اللَّه عليه
و آله نسبت دادند كه گفته است:« خداوند براى ما اهل بيت، نبوت و خلافت را جمع
نمىكند». با اين شهادت دروغ مسأله را براى مردم مشتبه كردند.
[3]« ج»: معاويه گفت: اى حسن، در اين باره چه
مىگويى؟ حضرت فرمود: اى معاويه آنچه پسر جعفر و ابن عباس گفتند شنيدى. اى معاويه،
تعجب از تو و كم حيا بودن و جرات تو بر خدا است كه مىگويى:
« خداوند طاغى شما را كشت و خلافت
را به معدنش باز گردانيد»! پس تو اى معاويه معدن خلافت هستى و ما نيستيم؟! واى بر
تو و سه نفر قبل از تو كه ترا در اين مقام نشانيدند و اين سنت را براى تو بر جاى
گذاشتند. سخنى به تو مىگويم و منظورى ندارم جز آنكه اين كسانى كه در اطرافم هستند
بشنوند: مردم بر چيزهاى زيادى اجتماع دارند ...
از اين جا به بعد در متن از قول
ابن عباس است ولى طبق اين نسخه از قول امام مجتبى عليه السّلام مىشود.
[4]« ب»: ما بر سر مطلب بزرگى اتفاق مىكنيم.« ب»
خ ل: تفرّق مطلب بزرگى است.
نام کتاب : أسرار آل محمد عليهم السلام نویسنده : سليم بن قيس الهلالي جلد : 1 صفحه : 531