نام کتاب : أسرار آل محمد عليهم السلام نویسنده : سليم بن قيس الهلالي جلد : 1 صفحه : 424
حكم به قصاص كنم. اگر بخواهند او را بكشند و اگر بخواهند عفو
كنند و اگر بخواهند ديه قبول كنند.
بيست هزار قاتل عثمان
راضى بحكم امير المؤمنين عليه السّلام
اين قاتلان عثمان در
لشكر مناند كه به قتل او اقرار دارند و به حكم من به نفع آنان يا بر عليه خود
راضىاند. فرزندان عثمان و يا معاويه- اگر صاحب اختيار و وكيل آنان است- نزد من
بيايند و قاتلين او را مورد مخاصمه قرار دهند و آنان را به محاكمه بكشند تا بين
آنان طبق كتاب خدا و سنت پيامبرش حكم نمايم.
و اگر معاويه مىخواهد
گناهى كه نكردهايم به ما نسبت دهد و در پى بهانه و اباطيل است، پس هر نسبتى
مىخواهد بدهد كه خداوند بزودى بر عليه او يارى خواهد كرد.
ابو درداء و ابو هريره
گفتند: بخدا قسم، نسبت به خود به انصاف سخن گفتى و از انصاف هم فراتر رفتى، و
بهانه او را از بين بردى و دليل او را باطل كردى و دليل قوى و درستى آوردى كه
اشكالى در آن نيست[1].
ابو هريره و ابو درداء
بيرون آمدند. ناگهان بيست هزار نفر را با پوششهاى آهنين ديدند كه مىگفتند[2]: «ما قاتلين
عثمان هستيم و به حكم على عليه السّلام بر ضرر خود يا به نفعمان اقرار مىكنيم و
راضى هستيم. اولياء عثمان بيايند و ما را در مورد خون پدرشان نزد امير المؤمنين
عليه السّلام به محاكمه بكشند، اگر قصاص يا ديه بر ما لازم شد در مقابل حكم او صبر
مىكنيم و تسليم مىشويم».
ابو درداء و ابو هريره
گفتند: به انصاف سخن گفتيد، و براى على هم جايز نيست شما را به معاويه تحويل دهد و
نه اينكه شما را بكشد تا آنكه شما را نزد او به محاكمه بكشد و بين شما و خصمتان
طبق كتاب خدا و سنّت پيامبرش حكم نمايد.