نام کتاب : أسرار آل محمد عليهم السلام نویسنده : سليم بن قيس الهلالي جلد : 1 صفحه : 359
بود. آن حضرت خنديد و او را به كنيه خطاب كرد و فرمود: «اى
ابا فلان، امروز روز توست»!! اشعث گفت: خوب مىدانم چه كسى را مىگوئى. او كسى است
كه شيطان از او فرار مىكند[1]. حضرت
فرمود: اى پسر قيس، خدا از وحشت شيطان حفظ نكند هنگامى كه گفت[2]؟!
اخبار امير المؤمنين
عليه السّلام از عاقبت اصحابش
سپس فرمود: اگر زمانى كه
با پيامبر صلى اللَّه عليه و آله بوديم و شدائد و اذيّتها و آزارها به ما مىرسيد،
ما هم مانند كار امروز شما را مىكرديم دين خدا بر پا نمىشد و خداوند اسلام را
عزّت نمىداد.
بخدا قسم از اين كارتان
خون و ندامت و حسرت[3] نتيجه
خواهيد گرفت. آنچه به شما مىگويم حفظ كنيد و بياد بسپاريد. شرورهاى شما و
زنازادگان و آزادشدگان و طردشدگان و منافقان بر شما مسلّط مىشوند و شما را
مىكشند. شما هم خدا را مىخوانيد ولى اجابت نخواهد كرد و بلا را از شما بر
نمىدارد تا توبه كنيد و برگرديد. اگر توبه كرديد و برگشتيد خداوند شما را از فتنه
و گمراهى ايشان نجات خواهد داد همان طور كه شما را از شر خودتان[4] و جهالتتان نجات داد.
چرا بايد ابو بكر و
عمر و عثمان خليفه شوند؟!!
تعجب است! تعجب بسيار از
جاهلان اين امت و گمراهان و راهنمايان و كشانندگان آنان به آتش، چرا كه آنان از
پيامبر صلى اللَّه عليه و آله شنيدند كه بارها فرمود: «هيچ امّتى امور خود را
[1] اشاره به حديث جعلى در باره عمر است كه در
اواخر حديث 10 به جعلى بودن آن اشاره شد.
[2] اين سخن حضرت عينا ترجمه شده است، و احتمالا
منظور آن است كه« شيطان چگونه از عمر فرار مىكند»!؟ و يا مقصود اين است كه« اين
سخن را شيطان بر زبان تو جارى كرد».