نام کتاب : أسرار آل محمد عليهم السلام نویسنده : سليم بن قيس الهلالي جلد : 1 صفحه : 33
انحراف را آموخته بودند و هر چه بعنوان دين فرا گرفته بودند
سبّ و شتم و لعن اهل بيت عليهم السّلام بود؟! آيا اين آزادى نشر حديث، نتيجهاى جز
انتشار ميراث عمر و معاويه ثمر ديگرى داشت؟! آيا كتابهاى تدوين شده در آن شرائط جز
مجموعهاى از اكاذيب بود؟
البته در چنين فرصتهايى،
ائمّه عليهم السّلام و همچنين اصحابشان حد اكثر استفاده را بردند و تا حدّى معارف
اصيل تشيع را در معرض ديد جهانيان قرار دادند، كه ابان بن ابى عيّاش نيز از اين
زمره بحساب مىآمد.
درگيرى ابان با علماى
مخالف شيعه
در اين گير و دار،
حاكمان و نيز علماى مخالفين متوجّه انتشار و مقبوليّت معارف شيعه در بين مردم
شدند، ولى كمى دير شده بود كه بتوانند مانع آن شوند. لذا براى ايجاد سدّ در مقابل
چشمه زلال معارف اهل بيت عليهم السّلام اقدام به دو كار اساسى نمودند:
اوّلا: از طريق علماى
معروف خود، تهمتهاى ناروا به علماى شيعه نسبت مىدادند كه كمترين آن نسبت نسيان و
عدم دقت بود.
ثانيا: خود تشيع را
بعنوان يك جرم بحساب مىآوردند، و بمجرد تشيع راوى حديث را ساقط مىكردند اگر چه
موثّق بودن او مورد قبول بود.
از جمله كسانى كه به اين
تهمتها مبتلا شد، ابان بن ابى عيّاش بود. او كه تا ديروز مورد اعتماد بزرگان
علماى مخالفين واقع شده بود و صدها حديث بنقل از او روايت كرده بودند و از نظر
تقوا و عبادت هم او را در درجه بالايى قبول داشتند و بوجود او افتخار مىكردند،
بمحض اينكه از تشيّع او- كه عمرى آن را مخفى كرده بود- مطلع شدند شروع به طعن و
تعرّض به شخصيّت او نمودند و سخنان ناروا در حق او شايع ساختند و يكباره از او
كناره گرفتند. اين اهانتها پس از مرگ او نيز ادامه يافت تا آنجا كه آثار اين خيانت
در صفحات تاريخ باقى ماند و بسيارى از آنان كه به امثال شعبة بن حجاج و سفيان ثورى
اعتماد مىكردند، طعنهاى آنان را هم عليه ابان مىپذيرفتند، ولى علماى شيعه در
طول تاريخ با اعتماد كامل بر او كتاب سليم را بنقل از او روايت مىكردهاند.
نام کتاب : أسرار آل محمد عليهم السلام نویسنده : سليم بن قيس الهلالي جلد : 1 صفحه : 33