نام کتاب : أسرار آل محمد عليهم السلام نویسنده : سليم بن قيس الهلالي جلد : 1 صفحه : 219
وقتى پيامبر صلى اللَّه عليه و آله را غسل داد و حنوط نمود و
كفن كرد من و ابو ذر و مقداد و حضرت زهرا و امام حسن و امام حسين عليهم السّلام را
به داخل خانه برد، و خود جلو ايستاد و ما پشت سر او صف بستيم و بر آن حضرت نماز
خوانديم. عايشه نيز در حجره بود ولى متوجه نشد چرا كه خداوند چشم او را گرفته بود.
سپس ده نفر از مهاجرين و
ده نفر از انصار را به داخل مىآورد. آنان وارد مىشدند و دعا مىكردند و خارج
مىشدند، تا آنكه هيچ كس از حاضرين از مهاجرين و انصار باقى نماندند مگر آنكه بر
آن حضرت نماز خواندند[1].
كيفيت بيعت مردم با
ابو بكر
سلمان فارسى مىگويد:
كار مردم را به على عليه السّلام- در حالى كه پيامبر صلى اللَّه عليه و آله را غسل
مىداد- خبر دادم و گفتم: ابو بكر هم اكنون بر فراز منبر پيامبر صلى اللَّه عليه و
آله قرار گرفته، و مردم به اين راضى نمىشوند كه با يك دست با او بيعت كنند، بلكه
با هر دو دست راست و چپ با او بيعت مىكنند[2]!
اوّلين بيعتكننده با
ابو بكر
على عليه السّلام فرمود:
اى سلمان، آيا مىدانى اوّل كسى كه با او بر منبر پيامبر صلى اللَّه عليه و آله
بيعت كرد كه بود؟ عرض كردم: نه، ولى او را در سقيفه بنى ساعده ديدم هنگامى كه
انصار محكوم
[1] اين عبارت در« د» چنين است: ... على عليه
السّلام جلو ايستاد و ما پشت سر او صف بستيم و بر آن حضرت نماز خوانديم و عايشه در
حجره بود و نمىدانست، و كسى جز ما بر بدن آن حضرت نماز نخواند. سپس ده نفر از
مهاجرين و انصار را وارد خانه مىكرد و بر آن حضرت سلام مىدادند و خارج مىشدند
بطورى كه احدى از مهاجرين و انصار كه حاضر( در مدينه) بودند نماندند مگر آنكه اين
گونه نماز خواندند كه كارى جز سلام و ثنا گفتن بر پيامبر صلى اللَّه عليه و آله
نبود.
لازم به تذكر است كه: نماز مردم
بر بدن پيامبر صلى اللَّه عليه و آله چنين بوده است كه مقابل بدن مطهر آن حضرت
مىايستادند و آيه إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى
النَّبِيِّ، يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَ سَلِّمُوا
تَسْلِيماً را مىخواندند و بر حضرتش سلام و درود مىفرستادند و بيرون
مىآمدند. به بحار: ج 22 ص 526 ح 32 مراجعه شود.
[2]« د»: بخدا قسم( ابو بكر) راضى نمىشود كه(
فقط) با يك دست با او بيعت كنند.
نام کتاب : أسرار آل محمد عليهم السلام نویسنده : سليم بن قيس الهلالي جلد : 1 صفحه : 219