رايانهها به طوركلّى داراى دانش تئورى مىباشند.
آنها نيازى به دانش تجربى ندارند، امّا بچههاى واقعى، بهخصوص پسران، به دانش
تجربى نياز دارند. بيش از سه دهه بىتوجّهى به دانش تجربى، بخش مهمى از جواب به
اين پرسش است كه «چرا تعداد انبوه پسران در مدرسه، پشت پرده رها شدهاند؟».
خبر خوش: بحران پسران افسانه است
روز يكشنبه 25 ژوئن سال 2006، من از طريق تلفن همراه، خبرى را از يكى
از دوستانم به نام «جى متيوس»[1] كه سرپرست
بخش آموزش خبرنگارى روزنامه واشنگتن پست بود، دريافت كردم. آقاى متيوس نظر مرا در
مورد يك تحقيق تازه منتشر شده توسط گروهى غيرانتفاعى و ناشناخته كه خود را منطقه
آموزشى ناميده بودند، جويا شد. او توضيح داد كه گزارشش بر روى اين تحقيق، صبح فردا
در صفحه اول روزنامه واشنگتن پست منتشر خواهد شد. او نظر مرا مىخواست تا ستونى را
كه قصد داشت بهزودى بنويسد، كامل كند. اين مقاله بيان مىكرد: «گزارشهاى گسترده
از بحران پسران آمريكايى با مبالغه و افراط زياد بيان شده است. پسران جوان در
مدرسه در بسيارى از كارها حتّى بهتر از هميشه هستند. به نظر مىرسد اين بدبينى
نسبت به پسران جوان از تحقيقات ناكافى و تجزيه و تحليلهاى سرهم بندى شده ناشى شده
و به علت ناراحتى از اين حقيقت است كه