بخواهى. و اگر گروهى، عدهاى از افراد كه تو
مىدانى آدمهايى هستند كه از روى مطالعه و دقت و جستجو كار مىكنند، گفتند فلان
مجتهد عادل تراز فلان آقاست، در اين صورت مىتوانيد به گفته آنها اكتفا كنيد.
البته شهرتى كه اطمينانآور باشد، نه شهرت تبليغاتى نيكسونى! اين مسائل در
رسالههاى عمليه هست. بنابراين، مرحله اول در انتخاب رهبر و شناخت رهبر، بايد بدن
نحو بگذرد. در مورد مرجع تقليد و مقلد مسأله در همين جا تمام مىشود. ولى در مورد
رهبر يك مرحله دوم هم هست. رهبر بايد لياقت، آگاهى، شجاعت، توانايى، مديريت براى
اداره يك امت را داشته باشد. بنابراين، در شناخت اين صفات براى رهبر بايد نظام و
سيستمى بر مردم عرضه شود. آن شناساييهاى فردى در اين مورد كافى نيست و به يك نظام
و سيستم نياز است. آيا در اين سيستم، انتخابات عمومى باشد؟ آيا در اين سيستم
انتخابات چند درجهاى حزبى باشد؟ آيا در اين سيستم، انتخاب به وسيله زبدگان جامعه
باشد؟ انتخاب اهل حل و عقد باشد؟ اين مسأله در شرايط مختلف، زمانهاى مختلف، جاهاى
مختلف، اوضاع و احوال سياسى مختلف فرق مىكند. اما در شرايط سالم پيشرفته جامعه
اسلامى، برداشتى كه من از مطالعاتم در اين زمينه تا اين لحظه دارم اين است كه
مطمئنترين انتخاب و راه انتخاب و منطبقترين راه انتخاب رهبرى با موازين و
معيارهاى اسلامى كه تا اين لحظه مىشناسيم، براى يك امت و گروه پيشرفته آگاه،
انتخاب چند درجهاى سيستاتيك است، مشابه با انتخابات حزبى. اين پاسخى است كه فعلا
به صورت يك