مىخواهيد گسترش بدهيد، توسعه بدهيد، تحرك
بدهيد، تا دين و قرآن ديناميسم داشته باشد، آنجا ديگر كار همهكس نيست. اينكه
مىگويم كار هر كسى نيست واقعا خودتان ببينيد همين طور هست يا نه؟ اين مثالى كه
بيان كردم همين طور بود يا نه؟ آيا مثال من مىتوانست نشان بدهد كه چطور جنبههاى
فنى وسيعى در آن هست كه بايد به آن رسيد؟ اين يك نمونه. اما اگر دوستان سؤالشان را
درباره اصل مسأله نماز و نماز شكسته و خصوصيات آن مطرح مىكنند، آن را بگذاريد
كنار. من الان وارد آن نمىشوم. من مسأله را فقط در حد يك مثال توضيح دادم، براى
اينكه نشان دهم چطور يك آيه وقتى مىخواهد روى بعضى مسائل پرتوافكنى كند، شعاع
بياندازد و آنها را روشن كند، مسأله چقدر فنى مىشود.
حالا برويم سراغ آن مسأله اصلى. نوشتهاند: «لطفا بفرماييد كه رهبرى
چگونه انتخاب مىشود، و آيا رهبرى تا چه حدود اختيار دارد. ضمنا بفرماييد مراجع
تقليد تا چه حدود در تعيين رهبرى مؤثر مىباشند.» اينها سه سؤال جداگانه است. سؤال
دوم كه رهبرى تا چه حدود اختيار دارد سؤالى نيست كه بتوان جوابى سريع به آن داد.
اين برمىگردد به بحث مفصل حكومت در اسلام. يعنى يك سؤال جنبى نيست كه من جواب
بدهم.
تعيين موضوع شأن فقيه نيست
ولى در مورد اينكه سؤال كرديد كه رهبرى چگونه انتخاب مىشود و مراجع
تقليد تا چه حدود در تعيين رهبرى موثر مىباشند، به اين جواب با