را كه پيغمبر اكرم- مؤسّس اسلام- به همهى
مسلمين دادهاست، العياذُ باللّه ناديده گرفت؟ آنجا كه مىگويد: «مسلمانان! دين
را از اساس زندگى و از امر حكومت كه پايهى زندگى فردى و اجتماعى است، جدا نكنيد.
دين را به گوشهى خلوتِ خانهها و ذهن و مسائل روحى منحصر نكنيد. دين را به انزوا
نيندازيد.» اساس زندگى بشر، كه بر پايهى حكومت است، امرى است متوجه دين؛ مسؤوليتى
است بر دوش دين و دين بايد اين كار را انجام دهد ... بزرگترين مظهر دخالت مردم در
امور حكومت، غدير است. خودِ غدير اين را به ما آموخت و لذاست كه عيد غدير، عيد
ولايت است، عيد سياست است، عيد دخالت مردم در امر حكومت است، عيد آحاد ملت و امّت
اسلامى است. اين عيد، مخصوص شيعه هم نيست.[1]
البته در اذهان بسيارى بلكه اكثرى، بيشتر از مردم، بيشترى از اهل علم، بيشترى از
مقدسين اين است كه اسلام به سياست چه كار دارد، اسلام و سياست جداست از هم. همين
چيزى كه حكومت ها نمى گذارند، همين كه از اول القا كردند اين اجانب در اذهان ما و
حكومت ها در اذهان ما كه اسلام به سياست، آخوند چه كار دارد به سياست. فلان آخوند
را وقتى عيبش را مى گيرند مى گويند: آخوند سياسى است، اسلام مى گويند از سياست
كنار است، دين على حده است، سياست على حده، اينها اسلام را نشناخته اند. اسلامى كه
حكومتش تشكيل شد در زمان رسول الله و باقى ماند اين حكومت به عدل يا به غير عدل و
در زمان حضرت امير بود باز حكومت عادله اسلامى بود، يك حكومتى بود با سياست با همه
جهاتى كه بود. مگر سياست چى است روابط مابين حاكم و ملت، روابط ما بين حاكم با
ساير حكومت ها- عرض مى كنم كه- جلوگيرى از مفاسدى كه هست، همه اينها سياست است
احكام سياسى اسلام بيشتراز احكام عبادى آن هست. كتابهائى كه اسلام در سياست دارد
بيشتر
[1] - بيانات رهبر معظم انقلاب در ديدار كارگزاران
نظام، به مناسبت« عيد غدير» 18/ 2/ 1375