اين اهرمنها بودند كه با جامعه اسلامى بازى
كردند و براى بالا بردن نام خودشان كه مثلًا در زمان خليفه چندم عباسى صورت گرفته
دست به ترجمه كتب ميزدند. اگر به جاى اين همه فعاليت طبيعى، رياضى، نجومى، ادبى،
فقهى، تجربى و غيره اجازه مىداند كه حكومت علوى سر كار بيايد، امام صادق سر كار
بيايد، نشاطها و نيروها را امام صادق (عليه السلام) در اختيار بگيرد- حتى اگر بفرض
محال از لحاظ علمى، ادبى و از لحاظ اين مسائل كه دنيا امروز به آنها مىبالد و
افتخار مىكند، صد سال هم عقب مىماند- باز بسود انسانيت بود و انسانيت رشد
مىكرد، اسلام گل مىكرد، انرژيها و استعدادها در راه صحيح بكار مىرفت و اين طور
نبود كه كتاب ترجمه كنند، طب و پيشرفت علمى را به منتها درجه برسانند، اما از لحاظ
اخلاقى اخلاق اجتماعى، آنقدر ضعيف باشند كه اختلاف طبقاتى آنها هنوز هم جزو افسانه
هاى تاريخ بشمار بيايد؛ عينا مثل تمدن كثيف و ننگين دنياى معاصر ما كه قدرتهاى
بزرگ جهانى به كتشافات و اختراعات محيرالعقولشان مىبالند كه ما فلان دارو را كشف
كرديم، فلان امور را بوجود آورديم، فلان كار را از لحاظ علمىكرديم، اما از لحاظ
انسانى و اخلاقى، هنوز كه هنوز است در دورانهاى تاريخى هزاران سال پيش زندگى
مىكنند، هنوز ثروتهاى افسانهاى در كنار گرسنگى ها و فقرهاى افسانهاى هست.[1]
2- 3- 3- 1- 3. حكومت فقهاى عادل
ولى فقيه در دوران غيبت، در دوران عدم حضور امام معصوم همان مقام
حاكميت را داراست. اين ريشه و مبناى فكرى حكومت اسلامى و ولايت فقيه است.[2] همه مىدانند و صاحبنظران جهانى
هم مىدانند كه اين مسأله از ابتكارات بسيار برجسته و نمايان و ممتاز اسلام است.
فكر حكومت ولى فقيه-
[1] - سيد على خامنه اى( رهبر معظم انقلاب)، كتاب
ولايت، ص 135- 132
[2] - بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در خطبههاى نماز
جمعه 2/ 11/ 1366