مردم است؛ زيرا كه ولايت معناش اين است كه
مردم قاصرند!» ... اين معناى واضح را، اين معناى مترقى را، اين فكر برجستهيى را
كه اگر چنانچه براى هركسى توضيح داده بشود، اين در مقابل او تصديق خواهد كرد و
خضوع فكرى پيدا خواهد كرد، اين را به اين شكل دارند دربارهاش بحث مىكنند و از
اين قبيل حرفهايى كه مىزنند و ملاحظه مىكنيد، اينها از همان شُعَب نفوذ دشمن در
اذهان مردم است كه واضحات، اصول واضحهى مورد اعتقاد و ايمان مردم را مورد خدشه و
مورد مناقشه قرار بدهند؛ اينها را در ذهن مردم تضعيف كنند. به نظر مىرسد كه اين
كارى كه مجلس محترم شما[1] در سال
گذشته يك سمينارى تشكيل دادند و يك بحثهايى كردند و اينطور كارها، كارهاى مهمى
است. بحثهاى علمى در زمينه ولايت فقيه، آن شقوق مختلف مسأله، در خود اين مجلس هم
به نظر من در اين زمينه بحثها مىشود كرد. نه فقط بحث علمى، حتّى بحثهاى تا
حدودى اجرايى در همين زمينهاى كه براى استحكام فكرى، عقيده مردم است.[2]
3. تبعيت عملى
... در آيهى ديگرى از قرآن «أَطيعُوا اللَّهَ
وَ أَطيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِى الْأَمْرِ مِنْكُمْ»،[3] اولىالامر را هم اضافه كرده ...
مىتوانست خداى متعال بگويد: «أَطيعُوا اللَّهَ وَ
أَطيعُوا الرَّسُولَ» و ديگر چيزى به آن اضافه نكند. در آن
صورت، لازمش اين مىشد كه بعد از آنكه پيغمبر را قبول كردند، نسبت به آنچه كه نظر
پيغمبر هست در زمان حيات پيغمبر شبهه و اشتباهى پيش نمىآيد و اگر شبههاى پيش
بيايد به خود پيغمبر مراجعه مىكنند و قضيه حل مىشود. اما آن زمانىكه پيغمبر
حضور ندارد، نسبت به رويهى پيغمبر و شيوهى پيغمبر قاعدتاً اختلاف