السلام)- داراست. آن گاه امام (عليه السلام)
حصر فرموده كه اين شروط جز بر نبى يا وصى نبى بر ديگرى منطبق نيست. فقها چون نبى
نيستند پس وصى نبى يعنى جانشين او هستند. بنا بر اين، آن مجهول از اين معلوم به
دست مىآيد كه «فقيه» وصى رسول اكرم (صلى الله عليه و آله) است و در عصر غيبت،
امام المسلمين و رئيس المله مىباشد، و او بايد قاضى باشد، و جز او كسى حق قضاوت و
دادرسى ندارد.[1]
1- 5. وظيفه اجراى حدود و احكام و اقامه شعائر
تمام آيات شريفه كه براى جزاييات و حدود آمدهاست، لم يبق إلّا
قراءته؛ ما قرائت مىكنيم: «الزّانيهُ و الزّانى
فَاجْلِدُوا كُلّ واحِدٍ مِنْهُما مِاهَ جَلْدَهٍ»،[2] اما تكليف نداريم! فقط بايد قرائت
كنيم تا قرائت ما خوب شود و از مخرج ادا كنيم! اما اينكه واقعيتهاى اجتماعى چگونه
است، و جامعه اسلامى در چه حالى است، و فحشا و فساد چگونه رواج پيدا كرده، و
حكومتها مؤيد و پشتيبان زناكاران هستند، به ما مربوط نيست! ما فقط بفهميم كه براى
زن و مرد زناكار اين مقدار حد تعيين شدهاست، ولى جريان حد و اجراى قانون مبارزه
با زنا به عهده چه كسى مىباشد، به ما ربطى ندارد! مىپرسم آيا رسول اكرم (صلى
الله عليه و آله) اين طور بودند؟ قرآن را مىخواندند و كنار مىگذاشتند و به حدود
و اجراى قانون كارى نداشتند؟ خلفاى بعد از رسول اكرم (صلى الله عليه و آله)
بنايشان بر اين بود كه مسائل را دست مردم بدهند و بگويند با شما كارى نداريم؟ يا
به عكس، حدود معين كرده بودند و شلاق مىزدند و رجم مىكردند، حبس ابد مىكردند،
نفى بلد مىكردند؟ به فصل «حدود» و «ديات» اسلام رجوع كنيد، مىبينيد همه اينها از
اسلام است، و اسلام براى اين امور آمدهاست.[3]