قال امير المؤمنين (عليه السلام) قال رَسول اللَّه (صلى الله عليه
و آله): «اللّهُمَّ ارْحَمْ خُلَفائى (ثلاثَ مرّاتٍ) قيل: يا رسول اللَّهِ، و مَن
خلفاؤك؟ قالَ: الّذينَ يَأتُونَ مِنْ بَعْدى، يَروُونَ حَدِيثى وَ سُنّتى
فَيُعلِّمُونَها الْنّاسَ مِنْ بَعْدى».[1]
.... [اين روايت] قطعاً كسانى را كه شغل آنان نقل حديث باشد و از خود رأى و
فتوايى ندارند شامل نمىشود؛ و نمىتوان گفت بعضى از محدثين كه اصلًا حديث را
نمىفهمند و مصداق رُبَّ حاملِ فقهٍ لَيْسَ بفقيهٍ هستند و مانند دستگاه ضبطْ
اخبار و روايات را مىگيرند و مىنويسند و در دسترس مردم قرار مىدهند خليفهاند و
علوم اسلامى را تعليم مىدهند. البته است لكن فرق ايشان با مفيد (ره) اين است كه
مفيد (ره) و امثال ايشان از مجتهدينى هستند كه نظر خودشان را در روايات و اخبار به
كار مىبردهاند؛ و صدوق (ره) از فقهايى است كه نظر خود را به كار نمىبرده، يا
كمتر به كار مىبردهاند.
حديثْ آنهايى را شامل مىشود كه علوم اسلام را گسترش مىدهند، و
احكام اسلام را بيان مىكنند، و مردم را براى اسلام تربيت و آماده مىسازند تا به
ديگران تعليم بدهند. همان طور كه رسول اكرم (صلى الله عليه و آله) و ائمه (عليهم
السلام) احكام اسلام را نشر و بسط مىدادند؛ حوزه درس داشتند؛ و چندين هزار نفر در
مكتب آنان استفاده علمى مىكردند؛ و وظيفه داشتند به مردم ياد بدهند. معناى
يعلّمونها الناس همين است كه علوم اسلام را بين مردم بسط و نشر بدهند و احكام
اسلام را به مردم برسانند. اگر گفتيم كه اسلام براى همه مردم دنياست، اين امر جزء
واضحات عقول است كه مسلمانان، مخصوصاً
[1] - امير المؤمنين( عليه السلام) مىفرمايد كه رسول
اللَّه( صلى الله عليه و آله) فرمود:« خدايا، جانشينان مرا رحمت كن.» و اين سخن را
سه بار تكرار فرمود. پرسيده شد كهاى پيغمبر خدا، جانشينانت چه كسانى هستند.
فرمود:« كسانى كه بعد از من مىآيند، حديث و سنت مرا نقل مىكنند، و آن را پس از
من به مردم مىآموزند».( عيون أخبار الرضا( عليه السلام)، ج 2، ص 37)