حكومت در دوره غيبت تعيين نشده است تكليف
چيست؟ آيا بايد اسلام را رها كنيد؟ ديگر اسلام نمىخواهيم؟ اسلام فقط براى دويست
سال بود؟ يا اينكه اسلام تكليف را معين كردهاست، ولى تكليف حكومتى نداريم؟ معناى
نداشتن حكومت اين است كه تمام حدود و ثغور مسلمين از دست برود؛ و ما با بيحالى دست
روى دست بگذاريم كه هر كارى مىخواهند بكنند. و ما اگر كارهاى آنها را امضا نكنيم،
رد نمىكنيم. آيا بايد اين طور باشد؟ يا اينكه حكومت لازم است؛ و اگر خدا شخص
معينى را براى حكومت در دوره غيبت تعيين نكردهاست، لكن آن خاصيت حكومتى را كه از
صدر اسلام تا زمان حضرت صاحب (عليه السلام) موجود بود براى بعد از غيبت هم قرار
دادهاست. اين خاصيت كه عبارت از علم به قانون و عدالت باشد در عده بيشمارى از
فقهاى عصر ما موجود است. اگر با هم اجتماع كنند، مىتوانند حكومت عدل عمومى در
عالم تشكيل دهند. اگر فرد لايقى كه داراى اين دو خصلت باشد به پا خاست و تشكيل
حكومت داد، همان ولايتى را كه حضرت رسول اكرم (صلى الله عليه و آله) در امر اداره
جامعه داشت دارا مىباشد؛ و بر همه مردم لازم است كه از او اطاعت كنند.[1]
2. جامعيّت دين
براى روشن شدن مطلب اين سؤال را مطرح مىكنم: از غيبت صغرا تا كنون
كه بيش از هزار سال مىگذرد و ممكن است صد هزار سال ديگر بگذرد و مصلحت اقتضا نكند
كه حضرت تشريف بياورد، در طول اين مدت مديد احكام اسلام بايد زمين بماند و اجرا
نشود، و هر كه هر كارى خواست بكند؟ هرج و مرج است؟ قوانينى كه پيغمبر اسلام در راه
بيان و تبليغ و نشر و اجراى آن 23 سال زحمت طاقتفرسا كشيد فقط براى مدت محدودى
بود؟ آيا خدا