حكومت و ولايت بنا به نظر اسلام مخصوص خداى متعال است و خداى متعال
حاكميت الهى را در بندگان برگزيده و پيامبران خود منسجم فرموده و انبياء الهى هم
به حاكميت الهى ادامه داند تا دوران ختم نبوت بعد از وجود مقدس پيغمبر ائمهى
معصومين و اولياء خدا ولى الهى بودند و همان ولايت الهى در ولايت ائمه (عليهم
السلام) مجسم شد و در دوران غيبت كبرى هم به حسب حكم قطعى و صريح عقل و هم بر حسب
ادلهى اسلامى و شرعى اين ولايت و اين حاكميت مخصوص است به انسان دين شناس، عادل،
بصير به اوضاع و احوال زمان يعنى فقيه و عرض كرديم كه اين سلسله مراتب حكومت الهى
و ولايت الهى است و در اين كه امروز شايستهترين افراد براى حكومت فقيه جامع
الشرايط است على الاصول بين فِرَق اسلامى هيچ گونه اختلافى نيست و همه قبول دارند
كه در هر شرايطى وقتى كه ولى منصوب از قبل خدا نيست، وجود ندارد- يعنى منصوب به
شخص- آن كسى از همه شايستهتر است كه به معيارهاى اسلامى نزديكتر باشد يعنى فقيه،
جامع الشرايط، عادل، عالم و مخالف با هواى نفس و بصير به اوضاع زمان و داراى قدرت
تدبير يعنى همان چيزى كه ما در قانون اساسى جمهورى اسلامى و در نظام اين جمهورى به
عنوان ولايت فقيه شناختيم.[1] آنجايى كه
جانشينانِ پيغمبرِ منصوب نيست، آنها (فقها) هستند، و آن وقتى كه حاكم منصوبِ مِن
قِبَلِ الرَّسُول[2] وجود
ندارد، مثل زمان ما كه امام منصوبى وجود ندارد- كه اختلاف بين كسانى كه قائل به
نصب خليفه بعد از پيغمبر هستند و كسانى كه قائل به عدم نصب هستند، امروز ديگر آن
اختلاف
[1] - بيانات رهبر معظم انقلاب در خطبههاى نماز جمعه
7/ 12/ 1366
[2] - حاكمى كه از سوى پيامبر( صلى الله عليه و آله)،
نصب شده باشد