مبارزه با ظلم نباشد، چه طور مى تواند اسلام
باشد و بشريت به سمت آن حركت كند بشر به سمت آن چيزى حركت مى كند كه مظهر آن، وجود
مقدس مهدى (عليه الصلاه والسلام و عجل الله تعالى فرجهالشريف) باشد و او كسى است
كه در احاديث متواتر وارد شده كه دنيا را از عدل و داد پر مى كند و ظلم را ريشه كن
مى سازد.[1]
4. ماهيت حكومتىِ قوانين اسلام
اسلام را شما مطالعه داريد در آن، اسلام يك دينى است كه احكام عباديش
هم سياسى است اين جمعه، اين خطبه هاى جمعه، آن عيد، آن خطبه هاى عيد، اين جماعت،
اجتماع، اين مكه، اين مشعر، اين منى، اين عرفات، همه اش يك مسائل سياسى است، با
اينكه عبادتند، در عبادتش هم سياست است، سياستش هم عبادت است، اينها جدا مى كردند
اسلام را و دين را از سياست مى گفتند كه امپراطور سرجاى امپراطورى است، آخوند هم
برود در مسجد.[2] دليل ديگر
بر لزوم تشكيل حكومت، ماهيت و كيفيت قوانين اسلام (احكام شرع) است. ماهيت و كيفيت
اين قوانين مىرساند كه براى تكوين يك دولت و براى اداره سياسى و اقتصادى و فرهنگى
جامعه تشريع گشتهاست: اولًا، احكام شرع حاوى قوانين و مقررات متنوعى است كه يك
نظام كلى اجتماعى را مىسازد. در اين نظام حقوقى هر چه بشر نياز دارد فراهم
آمدهاست: از طرز معاشرت با همسايه و اولاد و عشيره و قوم و خويش و همشهرى و امور خصوصى
و زندگى زناشويى گرفته تا مقررات مربوط به جنگ و صلح و مراوده با ساير ملل، از
قوانين جزايى تا حقوق تجارت و
[1] - سخنرانى رهبر معظم انقلاب در ديدار با جمع كثيرى
از پاسداران، در سالروز ميلاد امام حسين( عليه السلام) و روز پاسدار 10/ 12/ 1368