و سرچشمه ها از او سرازير مىشود، مركزى
باشد كه همه فرمانها را او مىدهد و همه قانونها را او اجرا مىكند نقطهاى باشد
كه همه رشته ها و نخها با آنجا برگردد، همه باو نگاه كنند، همه دنبال او بروند،
موتور زندگى را، او روشن بكند، راننده و پيش قراول كاروان زندگى در جامعه، او
باشد، اين جامعه، جامعه داراى ولايت است، اميرالمؤمنين (عليه السلام) بعد از
پيغمبر بيست و پنج سال تمام زمام اجتماع را در دست نداشت. جامعهاسلامىبعد از
پيغمبر بيست و پنج سال داراى ولايت نبود، درآن جامعه مسلمان داراى ولايت بود،
ابوذر شخصاً داراى ولايت بود، مقداد شخصاً داراى ولايت بود، آن ديگرى شخصاً داراى
ولايت بود، مقداد شخصاً داراى ولايت بود، آن ديگرى شخصاً داراى ولايت بود، اما
جامعهاسلامىبعد از پيغمبر بيست و پنج سال داراى ولايت نبود تا اينكهامير
المؤمنين به حكومت جامعهاسلامىرسيد و جامعه اسلامى داراى ولايت شد آنوقتى
كهامام منشأ امر و نهى در جامعه مىشود، آنوقتى كه همه رشته ها از امام ناشى مى
شود، انوقتى كه امام دارد عملا جامعه را اداره ميكند، آنوقتى كه پرچم جنگ را امام
بلند ميكند، آنوقتى كه فرمان حمله را امام مىدهد، آنوقتى كه قرارداد صلح را امام
مىنويسد، آنوقت است كه جامعه داراى ولايت است، و در غير اينصورت جامعه داراى
ولايت نيست، پس اينهم جامعه داراى ولايت. اگر چنين جامعهاى داريد شكر خدا بكنيد و
اگر نداريد دنبالش راه بيفتيد، اگر اين چنين نعمتى بر سر شما هست خدا را شكر كنيد
كه بزرگتر از نعمت ولايت، نعمتى نيست و اگر نداريد دنبالش راه بيفتيد و ولايت را
در شخص خودتان و در جامعه بشرى تأمين كنيد. سعى كنيم كه على وارزندگى كنيم، سعى
كنيم كه دنبال على راه بيفتيم، سعى كنيم كه ميان خودمان و على كه ولىّ خداست،
پيوند برقرار كنيم، اينها كوشش لازم دارد، تلاش لازم دارد، مجاهدت لازم دارد، خون
دل خوردن دارد كهائمه