responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ولايت نویسنده : خامنهاى، سيد على    جلد : 1  صفحه : 108

بزرگانشان نامه نوشتند و خدمت امام حسن مجتبى (ع) رفتند كه آقا بيا، ما اين شهر را در بست در اختيار تو قرار مى دهيم و ايشان تشريف نياورند. باز همانها بودند كه بزرگانشان به حسين بن على (ع) نامه نوشتند كه‌ إِنَّهُ لَيْسَ عَلَيْنَا إِمَام‌[1] امام نداريم، پيشوا نداريم، حاكمى نداريم، وحالا كه خدا اين طاغى را نابود كرده است شما بيائيد و راست هم مى گفتند سليمان بن صرد، حبيب بن مظاهر، مسلم بن عوسجه و غير ذلك و باز همين ها بودند كه در يك جنگ بسى نا برابر و نامتعادل در مقابل حسين بن على (ع) صف كشيدند وآن فاجعه انجام گرفت، باز همين ها بودند كه بعد از اندكى يك ماجرايى در تاريخ بوجود آوردند كه در تاريخ اسلام جزو نمونه هاى بسيار نادر و پر شكوه است و آن ماجراى توابين است. و به قصد توبه و نرسيدن به ماجراى عاشورا براى جانفشانى حركت كردند و باز در همين شهر بود كه بذر غالب انقلابها ى زمان بنى اميه و زمان بنى عباس در آن پاشيده شده و سبز شد و به ثمر رسيد، چقدر فدايى دادند وچقدر كشته دادند چقدر كارهاى نمايان از خود شان بروز دادند و باز در بين همين ها است كه در بعضى قضايا سستى ها وتنبلى ها و ضعفها و ناتوانيها ى روحى و فطرى به چشم مى خورد، اين چه هست؟ مگر اين آدمها دو روح يا دو رو داشتند؟! مسئله كوفه يك مسئله مهمى است.

به نظر من مطالعه روى كوفه و بحثى درباره روانشناسى شهر كوفه در تاريخ، بسيار بحث جالبى است كسانى كه اهل اينكار هستند، متخصصين، جامعه شناسها، روانشناسها بنشينند و راجع به كوفه صحبت كنند، فكر كنند، بحث كنند و ببينند چه موجود عجيبى است كه يكجا آن همه شگفتى از جلوه هاى عظيم انسانى از خود نشان مى دهد و يكجا اين همه بى وجدانى و بى شرافتى و سستى و تنبلى و بى عرضگى، چرا اين طور است؟


[1] - الإرشاد فى معرفه حجج الله على العباد، ج 2، ص: 37.

نام کتاب : ولايت نویسنده : خامنهاى، سيد على    جلد : 1  صفحه : 108
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست