نبود پدر داراى تأثيراتى فراتر از تأثيراتش بر كودك او است: اين
مسأله ميتواند جامعه را نيز تحت تأثير قرار دهد. در سال 1990 ميلادى، حدود 5/ 4
ميليون كودك در محلههاى به طور مشخص بدون پدر زندگى ميكردند كه در آنها بيش از
نيمى از خانوادههاى داراى فرزند توسط مادران مجرد (تنها) سرپرستى ميشدند.
اگرچه بيشتر پدران از عهده هزينههاى نگهدارى از كودك برميآيند، اما
در حدود 8/ 2 ميليون مردان پدرانياند كه داراى حق حضانت نيستند و اكثر آنها هزينه
نگهدارى از كودك را پرداخت نميكنند. (تخمين زده شده كه 74 درصد از پدرانى كه داراى
حق حضانت نيستند، داراى درآمدى بالاى خط فقر هستند.)