فىالضمير نديديم. لهذا به حسب تكليف شرعى و
حفظ نواميس اسلامى كه بر افراد مسلمين فرض عين است، به خباثت ذاتى و كفر باطنى و
ارتداد ملى او حكم نموديم تا قاطبه مسلمين و عامه مؤمنين بدانند كه از اين بهبعد
مس به رطوبت با ميرزا علىاصغرخان جائز نيست و اطاعت اوامر و نواهى او مثل اطاعت
اوامر و نواهى جبت و طاغوت است. و در زمره انصار يزيدبن معاويه محشور خواهد بود.
قوله تعالى: لن يجعلاللَّه للكافرين علىالمؤمنين سبيلا. اللهم انا نشكو اليك فقد
نبينا و غيبت ولينا. بهتاريخ 21 جمادىالثانى سنه 1321. الاحقر الجانى محمدكاظم
الخراسانىالاحقر محمدحسن المامقانى، الجانى نجلالمرحوم ميرزا (حاج ميرزا حسين
خليلى).*** بعد از انتشار اين نامه كه ضربه سختى بر قدرت و نفوذ امينالسلطان-
اتابك اعظم- زد و او از كار بركنار گرديد، هوادارانش شايع كردند كه «تكفير» اتابك
صحت ندارد و يا حكم نامه منتشره، نسخ شده است!! و بدنبال آن، نامه ديگرى از طرف
آقايان منتشر گرديد كه در آن، حكم اولى را تأييد كردهاند و اينك متن نامه دوم:
بسماللَّه الرحمن الرحيم مخفى نماند، بعد از آنكه عقايد فاسده و مقاصد كاسده
ميرزا علىاصغرخان صدراعظم سابق دولت عليه ايران باخبار متواتره، باين داعيان رسيد
و اعمال و افعال مخربه و مضيعه دين و دولت صادره از آن وجود غيرمحترم از حد احصا
گذشته برحسب تكليف شرعى حكم بارتداد او نموديم و اين ايام مسموع شد كه نسبت ناسخ
باين خدام شريعت مطهره دادهاند و لهذا ثانياً تاكيداً و تذكاراً مىنويسيم كه
اسناد اين ناسخ باين داعيان جعل محض و محض كذب است. حكم همان است كه در تاريخ 21
جمادىالثانيه نمودهايم اگرچه بعض اغلاط غيرمضره به مقصود در نسخه چاپى ديده شد،
از سهو كاتب است. واللَّه هوالعالم الحاكم.