جناب محتشم مكرم حاجى محمدحسن امين از مصائب غيرمنتظره مصون باشند
سطريكه در حاشيه مكتوب سابق نوشته بوديد گويا از خاطر محو شده بود- شخص چون جوان
باشد هميشه مقهور حاسات طبيعيه است- نه عقل را بر فرحت و حزن و غضب آن حكميست نه
دين را- كمال عقل و تدين حقيقى كه انسان را در شيخوخت حاصل ميشود بايد از سطوت
طبيعتاش رهائى بخشد و حاسات طبيعيه را مضمحل گرداند- تا آنكه فرحت و اندوه و خشم
آن همه در دائره عقل و دين بوده باشد- ازين راه ميتوانم بگويم كه شما را پس ازين
نمىسزد كه از موت والده و فوت كريمه اندوهناك شويد- بلكه بايد درين عمر پس از همه
تجربهها و معاشرت با اصناف عالم از صالح و طالح اندوه شما بر ارتكاب رذيله و يا
ترك فضيلتى باشد- و فرحت شما باصلاح ذات خود و تحليه آن بصفات حسنه و اخلاق كريمه
كه اعاظم افراد انسان بدانها فخر ميكردند بوده باشد- نه بغير آن- و اصلاح ذات خود
(چون تجارت) بعد از عطيه آلهيه موقوف بسعى و اجتهاد است- و فكر شبانه روز ميخواهد-
و حساب بايد كرد- و هميشه بايد در خوف و وجل بود كه مبادا در حساب خطا شده باشد- و
افكار عقليه و اخلاق نفسانيه را (چون بضاعت تجارت) بايد تجربهها كرد و باهل خبره
نشان داد و سؤال كرد و تفتيش نمود- البته اهتمام انسان در قوام ذات خود اشرفست از
سعى آن در خارج از خود- و چنان گمان نشود كه بايد از كار جهان دست كشيد- نه نه-
بلكه بايد كار جهان را بر نهج حق و عدل از براى (خدا) كرد و چنان كه (خدا)