نام کتاب : نا گفته هايى از حقايق عاشورا نویسنده : حسينى ميلانى، سيد على جلد : 1 صفحه : 80
در پى اين ترور مرموزانه، مهاجر بن خالد
(برادر عبدالرحمان)، همراه غلامش به طور مخفيانه وارد دمشق شد و انتقام عبدالرحمان
را از آن طبيب يهودى گرفت و او را به قتل رساند. اين جريان نزد تاريخ نگاران و
رجال شناسان معروف است.[1]
معاويه دستور داد مهاجر را دستگير كنند. مأموران دولتى مهاجر را
گرفتند و راهى زندان كردند. او تا زمانى كه معاويه از دنيا رفت در زندان بود.[2]
چرا عبدالرحمان كه از ياوران و بزرگان لشكر معاويه بوده، اين گونه
ترور مىشود؟ چون او از مخالفان جانشينى يزيد بعد از معاويه بوده و با وجود او،
اين طرح محقّق نمىشد. پس بايد او را از سر راه برمىداشت تا در آينده يزيد به
راحتى خلافت و سلطنت پدرش را ادامه دهد و جاى او را بگيرد!
ابن عساكر علاوه بر اينكه تمام ماجرا را نقل مىكند، نام آن طبيب
يهودى را ذكر نموده و مىنويسد:
فأمر ابن أثال أن يحتال في قتله وضمن له إن هو فعل ذلك أن يضع عنه
خراجه ما عاش وأن يولّيه جباية خراج حَمْص، فلمّا قدم عبدالرحمان حمص منصرفاً من
بلاد الروم دسّ إليه ابن أثال شربة مسمومة مع بعض مماليكه، فشربها، فمات بحمص،
فوفى معاوية بما ضمن له وولّاه خراج حمص ووضع عنه خراجه؛[3]
[1] -« دخل أخوه المهاجر بن خالد دمشق مستخفياً هو
وغلام له فرصدا ذلك اليهودى. فخرج ليلًا من عند معاوية، فهجم عليه ومعه قوم هربوا
عنه، فقتله المهاجر وقصّته هذه مشهورة عند أهل السير والعلم بالآثار والأخبار»؛
الاستيعاب: 2/ 830، ح 1402
[2] -« إنّ معاوية حبس مهاجر بن خالد بن الوليد ولم
يخرج من الحبس حتى مات معاوية»؛ تاريخ مدينة دمشق: 16/ 215