نام کتاب : نا گفته هايى از حقايق عاشورا نویسنده : حسينى ميلانى، سيد على جلد : 1 صفحه : 70
در مقابل، يزيد هيچ گاه به مرتبه، موقعيّت و
شخصيت والاى اجتماعى امام حسن عليه السلام نمىرسيد؛ آن هم يزيدى كه به گوشهاى از
ويژگىهايش اشاره كرديم. از طرفى و بنا بر عهدنامه ميان معاويه و آن حضرت، طرح
جانشينى يزيد عملى نبود.
حافظ ابن عبدالبر قُرطبى مىگويد:
لا خلاف بين العلماء أنّ الحسن إنّما سلَّم الخلافة لمعاوية حياته لا
غير، ثمّ تكون له من بعده، وعلى ذلك إنعقد بينهما ما انعقد في ذلك؛[1]
علما اتفاق دارند بر اينكه امام حسن مجتبى
عليه السلام حكومت را فقط به معاويه واگذار كرده و اينكه پس از او دوباره به
خودش برگردد و طبق اين مفاد، پيمان و قرارداد در بينشان منعقد شد.
دقّت كنيد! قرار بر اين بوده كه معاويه كسى را براى پس از خودش منصوب
نكند و حكومت به امام مجتبى عليه السلام برگردد. با توجّه به اين مطالب، معاويه چه
چارهاى داشته تا بتواند فرزندش يزيد را جانشين خود كند؟ هيچ راهى مگر اينكه امام
مجتبى عليه السلام را از پيش رو بردارد و آن حضرت را شهيد كند.
أحنف بن قيس، از برجستهترين شخصيتهاى زمان معاويه است. وى در چنين
وضعيتى به معاويه مىگويد:
إنّ أهل الحجاز وأهل العراق لا يرضون بهذا ولا يبايعون ليزيد ما كان
الحسن حيّاً؛[2]
تا زمانى كه حسن بن على زنده است، مردم حجاز و عراق به جانشينى يزيد
رضايت نخواهند داد و تن به بيعت با او نمىدهند.