responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : نا گفته هايى از حقايق عاشورا نویسنده : حسينى ميلانى، سيد على    جلد : 1  صفحه : 55

صبر مى‌كردى!

عبداللَّه در پاسخ گفت: ترسيدم كه امشب از دنيا بروم و بيعت عبدالملك بن مروان بر گردنم نباشد. نداشتن بيعت خليفه زمان مسئوليت دارد و من بايد به وظيفه‌ام عمل كنم!

حجّاج گفت: من مشغول كارى هستم، آن گاه پايش را دراز نمود و گفت: با پايم بيعت كن![1]

عبداللَّه بن عمر با پاى حجّاج بن يوسف ثقفى بيعت كرد، تا به اين واسطه با خليفه زمانش يعنى عبدالملك بن مروان، بيعت نموده باشد.

آرى، همين عبداللَّه كه با امير مؤمنان على عليه السلام بيعت نكرد، عاقبت كارش به كجا رسيد!

3. چرايى لعن نفرستادن بر يزيد

پيش‌تر گفتيم كه برخى از علماى اهل سنّت معتقدند كه يزيد را نبايد لعن كرد.

وقتى از آنان مى‌پرسيم كه با توجه به جناياتى كه يزيد مرتكب شده، چرا نبايد يزيد لعن شود؟

در پاسخ اين سؤال مى‌گويند: اگر يزيد لعن شود، مردم لعن را به «الأعلى فالأعلى»، بالاتر از يزيد خواهند برد و پاى كسانى به ميان خواهد آمد كه سزاوار نيست به آنان جسارت شود.

آرى، به ميان آمدن پاى خلفا در حادثه كربلا، ريشه در سقيفه دارد و از آن جا ناشى مى‌شود كه مسلمانان در زمان عمر بن خطاب قسمتى از سرزمين‌هاى شام را فتح كردند. يزيد بن ابى سفيان از طرف عمر والى آن ديار شد و بعد از مرگ يزيد


[1] - شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد: 13/ 242

نام کتاب : نا گفته هايى از حقايق عاشورا نویسنده : حسينى ميلانى، سيد على    جلد : 1  صفحه : 55
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست