نام کتاب : نا گفته هايى از حقايق عاشورا نویسنده : حسينى ميلانى، سيد على جلد : 1 صفحه : 236
صحبت حسيناً، فخرجت معه من المدينة إلى مكّة
ومن مكّة إلى العراق، ولم أفارقه حتّى قتل، وليس في مخاطبته الناس كلمة بالمدينة
ولا بمكّة ولا في الطريق ولا بالعراق ولا في عسكر إلى يوم مقتله إلّاوقد سمعتها،
ألا واللَّه ما أعطاهم ما يتذاكر الناس وما يزعمون من أن يضع يده في يد يزيد بن
معاوية؛[1]
من از آغاز حركت امام حسين عليه السلام با او همراه بودم و هيچ گاه از او جدا نشدم. در هر شرايطى چه در
سخنرانىهاى آن حضرت با مردم مدينه و يا مكّه، چه در راهها و چه در عراق و چه نزد
لشكريان، در همه جا با ايشان بودم تا روزى كه او را به شهادت رساندند.
سوگند به خدا! هرگز اين گونه نبود كه مردم گمان دارند و به هم
مىگويند كه او مىخواست دستش را براى بيعت در دست يزيد بن معاويه قرار دهد.
آرى، عقبة بن سمعان سوگند ياد مىكند كه چنين حرفى نبوده و نبايد هم
باشد.
حال امام حسين عليه السلام تصميم به بيعت با يزيد گرفته باشد؟ هرگز!
اين دروغها براى چيست؟ همه اينها براى كم رنگ نمودن حادثه عظيم
عاشورا و خنثا كردن آثار بىنظير اين واقعه در ميان مسلمانان است؛ چرا كه آنان
مىخواهند به اين بهانه حمايتى از يزيد و بنواميّه كرده باشند.
تلاشهاى نافرجام ديگر
چنان كه ديديد، همه تلاشها بىفايده ماند و آنان نتوانستند هيچ نقطه
ضعفى از سيّدالشهداء عليه السلام و حركت باعظمت آن حضرت بگيرند.
آنان سعى كردند يزيد را از قاتل بودن دور كنند و ديگران را در اين
مسئله به
[1] - همان؛ مقتل الحسين عليه السلام( ابومخنف): 100
نام کتاب : نا گفته هايى از حقايق عاشورا نویسنده : حسينى ميلانى، سيد على جلد : 1 صفحه : 236