responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : نا گفته هايى از حقايق عاشورا نویسنده : حسينى ميلانى، سيد على    جلد : 1  صفحه : 226

به راستى عقيده آنان كه در كربلا بوده‌اند و با سيّدالشهداء عليه السلام جنگيده‌اند، چه بوده است؟ به نمونه‌اى از باورهاى شيطانى قاتلان امام حسين عليه السلام توجه كنيد!

طبرى تاريخ نگار اهل سنّت، به سند خود اين گونه روايت مى‌كند: روز عاشورا يكى از افراد سپاه ابن زياد به نام يزيد بن معقل از دشمنان سيّدالشهداء عليه السلام، به برير بن خضير- كه از علماى قرآن شهر كوفه و از ياران حضرت بود- مى‌گويد:

مى‌بينى كه خدا چه روزگارى را براى تو رقم زده است؟

برير پاسخ داد: آن‌چه خدا براى من پيش آورد، سعادت و نيك بختى است و آن‌چه براى تو پيش آمده، شقاوت و بدبختى است.

يزيد بن معقل گفت: دروغ مى‌گويى! تو پيش از اين نيز دروغ‌گو بودى. آيا به ياد دارى زمانى كه در قبيله بنى لوذان اين دروغ‌ها را به عثمان مى‌گفتى و معاويه را گمراه و گمراه كننده و على بن ابى طالب را پيشواى حق و هدايت مى‌پنداشتى؟

برير گفت: گواهى مى‌دهم كه اعتقاد و نظر من همين است كه تو گفتى.

يزيد بن معقل چون مى‌دانست او به ولايت امير مؤمنان على عليه السلام ايمان دارد، گفت: من نيز گواهى مى‌دهم تو از زمره گمراهان هستى.

برير گفت: آيا حاضرى مباهله كنى و بعد مبارزه كنيم؟

يزيد بن معقل گفت: آرى!

آن گاه هر دو حركت كردند و قبل از مبارزه دست به دعا برداشتند و دروغ‌گو را لعنت كردند و از خدا خواستند كه كسى را كه بر حق است، بر ديگرى كه باطل است، چيره گرداند و بعد مبارزه آغاز شد و برير، يزيد بن معقل را كشت.[1]

نكته اين است كه در روز عاشورا سخن از حقانيت امير مؤمنان على عليه السلام و


[1] - تاريخ الطبري: 4/ 328- 329؛ الكامل في التاريخ: 4/ 66

نام کتاب : نا گفته هايى از حقايق عاشورا نویسنده : حسينى ميلانى، سيد على    جلد : 1  صفحه : 226
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست