نام کتاب : نا گفته هايى از حقايق عاشورا نویسنده : حسينى ميلانى، سيد على جلد : 1 صفحه : 152
1. قرآن خواندن سر مطهّر سيّدالشهداء
يكى از اين عوامل، قرائت قرآن توسط سر مطهّر حضرت سيّدالشهداء عليه
السلام بود. ابن عساكر كه خود از اهل شام است مىگويد: سه روز سر مطهّر امام حسين
عليه السلام را در شهر شام بر محلّى نصب كردند و از آن سر مطهّر آيه شريفه «أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحابَ الْكَهْفِ وَالرَّقيمِ كانُوا
مِنْ آياتِنا عَجَبًا»[1] شنيده مىشد.[2]
ممكن است اين مطلب، برخى از شيعيان را كه از جهت فكرى و عقيدتى سست و
ضعيف هستند به تعجّب وا دارد و برايشان بعيد و دور از ذهن به نظر رسد كه چگونه سر
بريده سيّدالشهداء عليه السلام قرآن تلاوت مىكند؟ امّا اگر بگوييم كه اين مطلب در
منابع اهل سنّت آمده است آن را مىپذيرند! به راستى چرا بايد برخى اين گونه فكر
كنند؟
آرى، روزگار كارى كرده كه اگر روايتى از شيخ صدوق، شيخ طوسى، علّامه
مجلسى رحمهم اللَّه به برخى از مردم برسد باور نمىكنند، يا برايشان سخت است كه
بپذيرند؛ امّا همين كه بگوييم اين مطلب را فلان عالم سنّى نقل كرده، با كمال تعجّب
مىپذيرند!
2. سخنرانى امام سجّاد در مسجد شهر دمشق
دومين عامل بيدارى مردم شام و سرافكندگى يزيد، خطبهاى بود كه امام
سجّاد عليه السلام در مسجد دمشق بيان فرمودند. ابن اعثم كوفى (درگذشته 304)،
خوارزمى و ديگران، اين خطبه معروف را نقل كردهاند.[3]
[1] -« اى رسول ما! آيا تو مىپندارى كه داستان اصحاب
كهف و رقيم در مقابل اين همه آيات ما واقعه عجيبى است؟»؛ سوره كهف: آيه 9