responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : نا گفته هايى از حقايق عاشورا نویسنده : حسينى ميلانى، سيد على    جلد : 1  صفحه : 138

از اين جا شروع مى‌شود، در حالى كه قبل از اين به مدارا و برخورد با آرامش دستور داده مى‌شد.

هيثمى با تصريح به صحّت سند، اين نامه را روايت مى‌كند. ابن عساكر در تاريخ مدينة دمشق، ذهبى در سير أعلام النبلاء، ابوالفرج ابن جوزى حنبلى در الردّ على المتعصّب العنيد، سيوطى در تاريخ الخلفاء و ديگران مى‌نويسند: يزيد در نامه‌اش به ابن زياد دستور داد كه حسين را به قتل برسان.[1]

بنابراين، پيروان ابن تيميّه و احتياطورزانى كه درباره لعن يزيد تقدّس مى‌ورزند، بايد بدانند كه يزيد امام حسين عليه السلام را كشته است؛ زيرا كه او دستور به قتل آن حضرت داده است.

چگونه غزالى در إحياء علوم الدين درباره قاتل بودن يزيد ترديد كرده، احتياط و تقدّس ورزيده و به خود اجازه نداده كه يزيد را لعن كند، در حالى كه دانشمندان پيش از او و عالمان پس از او، همه نوشته‌اند كه يزيد در نامه‌اش به ابن زياد دستور قتل امام حسين عليه السلام را صادر كرده است؟ به راستى، با اين حال باز هم بايد احتياط كرد و لعن او را جايز ندانست؟!

نامه ابن عبّاس به يزيد

شاهدى ديگر بر اين مطلب اين است كه وقتى ابن زبير در مكّه آسوده شد و اعلام خلافت كرد و مشغول بيعت گرفتن از مردم شد؛ ابن عبّاس و شخصيت‌هاى ديگر با او بيعت نكردند.

چون يزيد از اين ماجرا آگاه شد، در نامه‌اى از ابن عبّاس به جهت بيعت نكردنش‌


[1] - ر. ك: مجمع الزوائد: 9/ 193؛ تاريخ مدينة دمشق: 14/ 214؛ سير أعلام النبلاء: 3/ 305؛ الردّ على المتعصب العنيد المانع من ذمّ اليزيد: 49؛ تاريخ الخلفاء: 207

نام کتاب : نا گفته هايى از حقايق عاشورا نویسنده : حسينى ميلانى، سيد على    جلد : 1  صفحه : 138
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست