responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ميعاد نور نویسنده : شريعت، محسن    جلد : 1  صفحه : 166

فرمود: زمانى كه عمرو آب دهان پرتاب كرد به خشم آمدم و خوف اين را داشتم كه اگر او را بكشم در اثر خشم باشد و خالصا وجه‌اللّه نباشد. لذا چند قدم زدم كه خشم فرو نشيند سپس او را بكشم.

مولوى اين واقعه را به نظم در آورده كه به مناسبت ذكر مى‌كنيم:

از على‌آموز اخلاص عمل‌

شير حق را دان مطهّر از دغل‌

در غزا بر پهلوانى دست يافت‌

زود شمشيرى برآورد و شتافت‌

او خدو انداخت بر روى على‌

افتخار هر نبى و هر ولى‌

آن خدو زد بر رخى كه روى ماه‌

سجده آرد پيش او در سجده‌گاه‌

در زمان انداخت شمشير آن على‌

كرد او اندر غزااش كاهلى‌

گشت حيران آن مبارز زين عمل‌

وز نمودن عفو و رحمت بى‌محل‌

گفت بر من تيغ تيز افراشتى‌

از چه افكندى مرا بگذاشتى‌

آن چه ديدى بهتر از پيكار من‌

تا شدستى سست در اشكار من‌

آن چه ديدى كه چنين خشمت نشست‌

تا چنان برقى نمود و باز جست‌

آن چه ديدى كه مرا زان عكس ديد

در دل و جان شعله آمد پديد

آن چه ديدى برتر از كون و مكان‌

كه به از جان بود و بخشيديم جان‌

در شجاعت شير ربّانيستى‌

در مروّت خود كه دانى كيستى‌

صداى تكبير از ميدان كه نشانه پيروزى على (ع) بود بلند شد. به حسب ظاهر، على قهرمانى را كشته بود اما در حقيقت؛ لشكر ده‌هزار نفرى دشمن را مرعوب و وحشت‌زده كرد. وقتى حضرت على (ع) شرفياب محضر پيامبر شد، او ارزش ضربت على را چنين‌برآورد كرد: ارزش اين فداكارى بالاتر از تمام اعمال امت من است.

بعد از آن، بارانى سيل‌آسا شروع شد و طوفانى سخت در گرفت و ظلمت شب، وحشت در دل كفّار انداخت. پس از هلاكت عمروبن‌

نام کتاب : ميعاد نور نویسنده : شريعت، محسن    جلد : 1  صفحه : 166
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست