responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : مى شكنم در شكن زلف يار نویسنده : سروقامت، حسين    جلد : 1  صفحه : 80

آن سيد نورانى ديگر به خواب كسى نيامد تا ماجراى يك عمل پذيرفته شده را بازگو كند.

كار مقبول او در مقابل چشمش بود. در مقابل چشم همه.

عمل پذيرفته شده او گردن كلفت آن محله بود. دائم الخمرى كه زن اولش به خاطره همين كارها از او طلاق گرفته و رفته بود.

مرد مست از راه رفته بازگشت و ديگر گرد شراب نگشت. براى هميشه!

من نمى‌دانم چرا او چنين كرد و چرا همه چيز را كنار گذاشت!

نفس گرم سيدى نورانى به او خورد ...

اثر كارى بود كه هيچكس آن را به حساب نياورد ...

يا براى او هنوز يك سيم متصل باقى مانده بود!

هر چه بود خدا داناست.

نام کتاب : مى شكنم در شكن زلف يار نویسنده : سروقامت، حسين    جلد : 1  صفحه : 80
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست