responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : مى شكنم در شكن زلف يار نویسنده : سروقامت، حسين    جلد : 1  صفحه : 136

جوانمرد سيلى خورده‌

از كجا شروع كنم؟ از زمانى كه با پر و بال شكسته، كنج قفس مى‌خزيدى يا وقتى كه نسيم آزادى، مشام جانت را پر كرد؟

از كجا بگويم؟ از دردها و شكنجه‌هاى آن سو، يا سختى‌ها و محنت‌هاى اين سو؟

من كه آنجا نبوده‌ام؛ فقط گهگاهى از اين و آن شنيده‌ام كه چه بر سر شما آمد و چه كشيديد!

من مزه خورش بادمجانى را كه با پوست طبخ كرده باشند، نچشيده‌ام؛ اما تو بى‌شك چشيده‌اى! مرا كسى وارونه از پنكه نياويخته، عضلاتم را نكشيده و شوك برقى نداده است؛ اما تو اين رنج‌ها را كشيده و به جان خريده‌اى! و من خيلى هنر كنم، اين كلمات را چون بذرى بر صفحه كاغذ بنشانم و با قطراتى از سرشك ديده آبيارى‌شان كنم. همين و بس!

... اما راستى، وقتى از آن سفر دراز آمدى و اندكى آرميدى و غم جان ستردى، چه شد كه در پيچ و خم اين زندگى روزمره براى به دست آوردن فقط پنجاه هزار تومان پول، به اين و آن پناه بردى؟ و آنگاه كه از همه مأيوس شدى، راه اتاق رئيس ستاد آزادگان استان خود را گرفتى؟

نام کتاب : مى شكنم در شكن زلف يار نویسنده : سروقامت، حسين    جلد : 1  صفحه : 136
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست