responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : مى شكنم در شكن زلف يار نویسنده : سروقامت، حسين    جلد : 1  صفحه : 10

صاحب اين قلم مى‌خواست از كنار هر چيزى با سرعت عبور نكند.

قدرى بايستد و تأمل كند و خوب آن را ببيند. و آنگاه آنچه را ديده با تلنگرى كه گاهى نياز زندگى روزمره ماست، توأم ساخته، به ياران و دوستان خويش تقديم كند.

او دوست داشت كسى كه اينها را مى‌خواند نيز اندكى مكث نموده، خودش و جامعه اطرافش را برانداز كند.

صاحب اين قلم آرزو داشت نوشته‌هاى او گاهى از يك تصميم سربرآورند، گاهى احساس پاكى را زنده كنند، گاهى قطره اشكى از ديده‌اى فرو ريزند، گاهى رنجديده‌اى را به فكر فرو برند و گاهى خم عشقى را بجوشانند و به شراب مهر مبدل سازند.

صاحب اين قلم نمى‌داند در اين كار توفيقى داشته يا نه، اما دوست دارد آنچه را حافظ ادعا كرده است، براى يك بار هم كه شده تجربه كند:

عشق ورزيدن و ديده نيالودن به بد ديدن!

بگذريم؛

از همه كسانى كه فرصت رويش را به اين جوانه‌ها دادند سپاسگزارم؛ در مجله پرسمان و در كتاب حاضر.

به ويژه سروران مكرم حجت‌الاسلام فقيهى معاونت محترم آموزش و تبليغ نهاد و حجت الاسلام پورامينى سردبير وقت ماهنامه پرسمان.

آنچه كاستى است ببخشاييد و تذكر دهيد و اين اندك را چون رانِ ملخى كه مورى نزد سليمان برد، پذيرا باشيد.

حسين سروقامت‌

تهران- تابستان 1385

نام کتاب : مى شكنم در شكن زلف يار نویسنده : سروقامت، حسين    جلد : 1  صفحه : 10
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست