نام کتاب : مقارنه مشروعيت حاكميت در حكومت علوى و حكومت هاى غير دينى نویسنده : كريمى والا، محمد رضا جلد : 1 صفحه : 45
در حقوق ايّام باستان نيز آثار نوعى بينش در
مورد حاكميّت ملاحظه مىشود كه اگر آن را تجزيه و تحليل كنيم، دو جنبه مشخص
«استقلال» و «انحصار» را به طور واضح مىتوانيم در آن ببينيم؛ استقلال در برابر
نيروها و دولتهاى خارجى و انحصار قدرت در مورد گروهها و افراد داخلى[1].
«ابن خلدون» آنگاه كه به توضيح استقرار و استحكام «دولت» مىپردازد،
«حاكميّت» را مرحلهاى مىداند كه در صورت حصول آن، فرمانبرى و اطاعت در برابر
فرمانروايان به اندازهاى در عقايد مردم رسوخ مىيابد كه گويى اطاعت از آن بر
اساس كتابى آسمانى است كه نه قابل تغيير و تبديل است و نه كسى برخلاف آن مطّلع
مىباشد[2]. وى در
فرازى ديگر در بيان حقيقت ملك و معنى پادشاه مىنويسد: «برتر از نيروى او، قدرت
قاهرى موجود نمىباشد.»[3] چنين بيانى
حاكى از آن است كه براى تشكيل اجتماع بشرى نظاميافته و منسجم، وجود قدرت برتر و
فائق امرى لازم و مسلّم بوده است.
در اين قسمت از بحث، ابتدا به تبيين اصطلاح «حاكميت» از ديدگاه
صاحبنظران غرب خواهيم پرداخت و سپس با نقد و نظر به اين ديدگاهها، درصدد تبيين
مفهوم واقعى و جاىگاه آن در انديشه سياسى اسلام برخواهيم آمد.
1. ديدگاه صاحبنظران غرب درباره حاكميت
ورود محسوس و تعينيافته نظريه «حاكميت» در بحثهاى علوم سياسى از
قرن
[1] -« يكى از حقوقدانان كلاسيك روم« پروكلوس» در
نماياندن حاكميت چنين مىگويد: مردمى آزادند كه زير انقيادقدرت مردمى ديگر
نباشند.» همو، حقوق اساسى و نهادهاى سياسى، پيشين، ص 189.
[2] -« فإذا استقرت الرئاسة فى اهل النصاب المخصوص
بالملك فى الدولة .. استحكمت لأهل ذلك النصاب صبغةالرئاسة و رسخ فى العقائد، دين
الانقياد لهم و التسليم ... كأنّ طاعتها كتاب من الله لا يبدل و لا يعلم خلافه».
مقدمهابن خلدون، باب 3، فصل دوم، ص 194.
[3] -« و لا تكون فوق يده يد قاهر و هذا معنى الملك و
حقيقته فى المشهور.» مقدمه ابن خلدون، باب سوم، فصل 23، ص 235.
نام کتاب : مقارنه مشروعيت حاكميت در حكومت علوى و حكومت هاى غير دينى نویسنده : كريمى والا، محمد رضا جلد : 1 صفحه : 45