نام کتاب : مقارنه مشروعيت حاكميت در حكومت علوى و حكومت هاى غير دينى نویسنده : كريمى والا، محمد رضا جلد : 1 صفحه : 294
باشند و حضرت خود نيز درصدد بودند تا رضايت
آگاهانه مردم را، براى حكومت خويش حاصل كنند.
3. از منظر امام عليه السّلام، تحصيل رضايت عمومى نه تنها در
شكلگيرى حكومت شرطى اساسى است، در استدامه آن هم، نظير تعيين واليان و
استانداران، توجه به پذيرش مردم اهميت به سزايى دارد و لازم است از تحميل هر نوع
تصميمى برخلاف رضايت مردم اجتناب شود؛ همانگونه كه آن حضرت خود به اين امر ملتزم
بودند.
امام عليه السّلام قصد داشتند، «ابو موسى اشعرى» را كه در زمان عثمان
حاكم كوفه بود، عزل كنند، زيرا او را مورد اعتماد و خيرخواه نمىدانستند؛ ولى
«مالك اشتر» از حضرت خواست تا «ابو موسى» را در سمت خود ابقا كند؛ چرا كه مردم
كوفه به حكومت او رضايت دارند. حضرت نيز پذيرفتند و فرمودند:
والله ما كان عند بمؤتمن و لا ناصح و لقد أردت عزله فأتانى الأشتر،
فسألنى أن أقرّه و ذكر أنّ أهل الكوفة به راضون، فأقررته؛[1] در
جنگ صفين، وقتى مردم حاضر به ادامه جنگ نبودند و اين امر در نهايت به ضرر آنها
تمام شد، امام عليه السّلام هشدارهاى لازم را در اين خصوص به مردم دادند؛ اما
سرانجام خواسته مردم را پذيرفته و فرمودند:
و قد أحببتم البقاء، و ليس لى أن أحملكم على ما تكرهون؛[2] شما زنده ماندن را دوست داريد، و من نمىتوانم شما را به راهى كه
دوست نداريد اجبار كنم.
بنابراين، در حكومت علوى نه تنها مقبوليت مردمى در اقامه حكومت از
نقش محورى برخوردار است؛ بلكه در اخذ تصميمها نيز تأمين رضايت مردم، مورد اهتمام
مىباشد.